اختصاصی/صفیر گیلان؛روزانه در مسیر گذر از خیابانها و مسیر رسیدن تا خانه در کوچه  و پس کوچه ها و هر گذر شاید اگر توجه داشته باشیم از در و پنجره برخی خانه ها فریادهایی به گوش می رسد که گاهی حواسمان را به سمت خود می کشد و در این فریادها کلماتی چون خفه […]

 

اختصاصی/صفیر گیلان؛روزانه در مسیر گذر از خیابانها و مسیر رسیدن تا خانه در کوچه  و پس کوچه ها و هر گذر شاید اگر توجه داشته باشیم از در و پنجره برخی خانه ها فریادهایی به گوش می رسد که گاهی حواسمان را به سمت خود می کشد و در این فریادها کلماتی چون خفه شو،ندارم،دیر شده،بنویس،خانم معلم چی گفت،بخوان،خفت می کنم و هزاران کلمات دیگر و شاید با دقت در این کلمات  در پی دریافتن علت استفاده از این اصطلاحات باشیم و گاهی هم بی خیال از موضوع گذر کنیم اما اگر بسیار کنجکاوی کنیم این کلمات در واقع یک نوع خشکی و تندی و سختی را به همراه دارد و این فریادها در واقع یا از روی آگاهی و یا نا آگاهی و خواسته و نا خواسته بلند می شود و این آغاز خشونت و خشونت هاست و عواقب آن به خانه و خانواده و جامعه بر می گردد..

همیشه آدمها تمایل داشتن تا برخی افراد را در وضعیتی بر خلاف خواسته شان قرار دهند و این در برخورد والدین با کودک و همسر نسبت به همسر بیشتر قابل رویت است.

ما گاهی از این رفتارها به عنوان خشونت یاد می کنیم و به راحتی از کنار این نوع رفتار خشونت آمیز گذر می کنیم و بعدها گاهی در خبر و یا در فریاد ها می فهمیم که نتیجه این خشونت منجر به چه آسیب و خطراتی شده است.

امروز گزارشات مرگ و خودکشی و تنبیهات جسمی خود یکی از عوارض و عواقب این نوع رفتار خشونت آمیز است.

البته باید بگویم برخی خشونت را نوعی ابزار برای کنترل می دانند و از ان استفاده می کنند بدون اینکه به آسیبهای آن اگاه باشند.

خشونت یک تلاش بدون معنا و هدف برای سرکوب کردن و یا متوقف کردن و یا حاصل مقابله در مقابل قانون و فرهنگ در نواحی و منطقه خاص است.

شاید ما تا امروز به طیف گسترده خشونت که چه قدر می توان وسیع باشد کمتر توجه کردیم و شاید بیشتر خود را در گیر کسب و کار و دنبال پول و تجارت بودیم و بیشتر به وضعیت اقتصادی توجه کردیم و کمتر به علت و دلایل رفتارهای خشونت آمیز توجه نمودیم.

خشونت حاصل درگیری فیزیکی بین دو انسان است که می توانند از کودک تا نوجوان و از میانسال تا سطح سنی متفاوت را شامل شود  و خشونت خود عامل جنگ و خونریزی و نسل کشی و ادم کشی ها می شود.

اما تمایل دارم به برخی از انواع خشونت و انجه در ابتدا گفتم به موضوع خشونت در حوزه خانه و خانواده و در واقع خشونت خانگی بپردازم.

خشونت خانگی  جرمی خاموش و واقعیتی آزار دهنده و غیر قابل انکار در دنیای صنعتی و مدرنیته امروزی است، در جهانی که محیط خانه می باید پناهگاهی باشد تا ساکنانش در آن بیاسایند و خستگی ها و رنج های ناشی از دشواری های محیط بیرون خانه را به فراموشی بسپارند، متاسفانه برای بسیاری از مردم، خانه به جهنمی می ماند که آتش دشمنی، خشم، خشونت، کینه و انتقام در آن هر لحظه شعله ورتر می شود. خشونت های خانگی مخصوص جامعه یا طبقه ی خاصی نیست، بلکه اکنون همه ی کشورهای دنیا و طبقات اجتماعی مختلف با آن دست به گریبانند و تغییر و تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر روزه بر میزان آن افزوده است.

 

**کودک و خشونت خانگی؛**

خشونت علیه کودکان شامل انواع خشونت علیه افراد زیر ۱۸ سال است که توسط والدین یا مراقبان کودک، همسالان، همسران دوم و یا غریبه‌ها ایجاد می‌شود.

بر اساس آمار ارائه شده  در جهان میلیونها کودک خشونت جسمی، جنسی، یا عاطفی را تجربه کرده‌اند تجربه خشونت در دوران کودکی بر سلامت و رفاه مادام العمر کودکان تاثیر بسزایی می‌گذارد.

شواهد از سراسر جهان نشان می‌دهد که خشونت علیه کودکان قابل پیشگیری است  و در نتیجه هدف آن پایان دادن به سواستفاده، استثمار، قاچاق و تمام انواع خشونت و شکنجه علیه کودکان است.

حدود کودک آزاری در خانواده از محروم ساختن کودک از غذا، لباس، سرپناه و محبت والدین تا مواردی که در آن کودکان از نظر جسمی توسط یک فرد بالغ آزار و بد رفتاری قرار می گیرند که آشکارا به صدمه دیدن و گاهاً مرگ آنان منجر می شود گسترده است. با وجود این که خشونت علیه طفل در خانواده، طیف وسیعی از رفتارهای آسیب رسان را شامل می گردد اما باید گفت که تمامی این رفتارها حول چهار محور آزارهای جسمی، جنسی، غفلت و آزارهای عاطفی – روانی می گردد.

البته در این خصوص  رفتار خشونت‌آمیز و سلطه گرانه یک عضو خانواده علیه عضو یا اعضای دیگر همان خانواده بیشتر مورد توجه بنده هست که این موضوع امروز به وفور در خانواده ها دیده می شود و کودکان خردسال بیشترین  افراد مورد هدف در خشونت در خانواده ها هستند.

خشونت جسمی آشکارترین شکل خشونتی که ممکن است علیه کودکان واقع شود،

کودک آزاری جنسی، درگیر کردن کودک در رابطه ای جنسی است که کودک از نظر رشدی قادر به تشخیص و درک آن و رضایت دادن آگاهانه نیست.

غفلت یا مسامحه، عبارت است از عدم فراهم آوردن احتیاجات غذایی، پوششی، مسکن، بهداشت و مراقبت های طبی و تحصیلی و سرپرستی طفل توسط والدین یا سرپرست طفل.

و در واقع هرگونه رفتاری که بر عملکرد رفتاری – شناختی و عاطفی و جسمی کودک تأثیر سوء داشته باشد. بد رفتاری روانی با کودک خوانده می شود.

**خشونت و زنان**

اما دومین نوع خشونت معمول در خانواده، خشونت علیه زنان است. خشونت درون خانواده بازتاب الگوهای کلی‌تر رفتار خشن است. البته باید بگویم مردانی که در خانه زن و کودک را مورد خشونت قرار می دهند در گذشته نیز رفتار خشونت آمیز داشته و اگر در سوابقشان جستجو شود این موضوع کاملا دیده می شود.

تنبیه بدنی عامل اصلی افزایش خشونت خانگی محسوب می شود و گاهی در خانواده هایی که مردان به دلایل متعدد از توان برخی امورات زندگی به دلیل بیکاری و اعتیاد و غیره بر نمی آیند بهترین راهکار برای ارام کردن خود را در خشونت بر افراد در خانه می بینند و این موضوع امروز در جامعه ما به شدت و فراوانی دیده می شود .

امروز با حضور در مراکز درمانی و به ویژه مراکز اعصاب و روان و کمپ ترک اعتیاد و زندانها از افرادی که با خشونت موجب سلب اسایش و ارامش و یا از بین بردن فرزند و خانواده را در پرونده خود دارند بسیار دیده می شود و جا دارد در این خصوص مسئولان امر بیشتر توجه و دلایل را شناسایی  و راهکار ارائه  دهند زیرا در غیر این صورت در آینده نه چندان دور شاهد حضور افراد بیشتر در این مراکز خواهیم بود.

امروز قربانیان خشونت خانگی خود دلیل این گفته است و ما کم نمی بینیم که روزانه در کشور ما چه تعداد قربانی حاصل از یک خشونت خانگی را در آمارها داریم و از این میان زنان بیشترین آسیب را می بینند.

همه جای دنیا کم وبیش زنان در معرض خشونت هستند.خشونت خانگی امری است پنهان متأسفانه در برخی کشورها به دلیل عدم حمایت از قربانیان بسیاری از این خشونت‌ها گزارش نمی‌شود.

image_2018_11_3-11_51_10_716_l0a

 

**فرزندان!!!**

فرزندان،فرزندانی که شاهد خشونت خانگی هستند همواره دچار ضربه‌های عاطفی می‌شوند که در زندگی آن‌ها تأثیر بسزایی خواهد داشت. این فرزندان از اختلال استرسی پس از ضایعه روانی رنج می‌برند. تمرکز خود را از دست می‌دهند و دچار بی‌خوابی، بی‌اشتهایی و تاخیر در رشد می‌شوند.

با سرکشی در یک مدرسه ابتدایی و گفتگو با کودکان  و  استفاده از تجارب مربیان که ،کمبود محبت در خانواده و اثرات آن در یادگیری کودک بیشتر نگاه این مربیان عزیزبود و این موضوع اصلا برایم جالب نبود زیرا با گفتگو دریافتم که برخی از این کودکان شاهد خشونت های شدید بودند و برای اینکه بیشتر موضوع را درک کنم  با هماهنگی با مدیر و مربی مدرسه با سیبی که داشتم و با چاقوی میوه خوری از کودکی خواستم تا سیب را پوست گرفته بین همکلاسی ها برای خوردن تقسیم کند که کودک با هراسان از نزد من فرار کرد من از کار خود به سختی پشیمان شدم و سعی کردم در مورد این کودک عزیز بیشتر بپرسم و در پایان دریافتم که پدر و مادر این کودک سالها در گیر بوده و کودک شاهد این درگیری و اکنون نیز پدر و مادر از هم جدا شده اند و این فرار خود نشانه والگو برداری از یک خشونت خانگی بود .

و  در مدرسه دیگر به بهانه گرفتن گزارش تصویری به کلاسهای آن مدرسه رفتم  و کودک تقریبا بین ۸ تا ۹ ساله را مورد دید قرار دادم .

در این مدرسه شادابی و تازگی و خنده های لچسب کودکانه کم نبود اما در این جمع شاداب و چابک کوکی توجه مرا بیشتر به خود جلب نمود  که دو دستش را زیر چانه گذاشته و سرش را با تمام سنگینی روی دسته و در خیال خود به دور از هیاهوی کودکانه روزگار را نظاره گر بود.

و  من بی اختیار دوربین را به طرفش نشانه واو از عکسی که از چهره اش می گرفتم با تمام عصبانیت منو نگاه کرد انگار من قصد کشتن یا زدنش را داشتم و من در حین گرفتن عکس فقط لبخند زدم  و بعد از بیرون امدن از کلاس فکر کردم شاید به علت انجام ندادن تکالیف مورد سرزنش معلم قرار گرفته و وقتی موضوع را پرسیدم  خانم معلم گفت : این کودک بارها مورد ضرب و شتم  پدر و مادر بوده و اکنون با مادر بزرگ زندگی می کند و پدر و مادرش در زندان هستند و این خود نشانه عواقب بد خشونت خانگی است که ما دیدیم.

البته من و شماها می دانیم که کودکانی که شاهد خشونت والدین خود در درگیریها بوده‌اند به احتمال بسیار، خود نیز در زندگی زناشویی آینده این خشونت را باز تولید خواهند کرد.

افسرده خویی، اعتیاد به موادمخدر، نوشیدنی های الکلی، بزهکاری و فراراز خانه در میان آنان شایع‌تر است. در نهایت اینکه فرزندانی که شاهد خشونت جسمی و جنسی هستند خود نیز می‌توانند قربانی این خشونت‌ها باشند .

کودکانی که توسط دو والد و محبت مناسب بزرگ شده‌اند به احتمال زیاد به افرادی غیر خشن تبدیل می‌شوند.

باور بر این است که یک کودک نیاز دارد در طول سالهای نخستین کودکی با والدینش رابطه برقرار کند. در نتیجه کودک شانس بیشتری دارد که به فردی خشن بدل نشود.

بسیاری از کودکانی که محبتی را که نیاز دارند از والدینشان دریافت نمی‌کنند به منابعی دیگر جهت پرکردن این خلأ روی می‌کنند که یکی از معمول ترینشان دار و دسته هاست.

البته پرداختن به موضوع خشونت و انواع آن و عواقب آن خود جای تامل دارد که در این  مقوله این گزارش نمی گنجد.
تنظیم//زلیخا صفری؛دانشجوی پژوهشگری علوم اجتماعی