صفیر گیلان؛دو سال تا انتخابات ۱۴۰۰ مانده اما اهالی سیاست از حالا به تکاپو افتاده اند. اهل تحلیل می دانند که سیب سیاست در ایران هزار چرخ می خورد تا به زمین برسد و این چرخیدن ها در هفته ها، روزها و حتی ساعت های منتهی به انتخابات سرعت می گیرد، با این حال نمی […]

 صفیر گیلان؛دو سال تا انتخابات ۱۴۰۰ مانده اما اهالی سیاست از حالا به تکاپو افتاده اند. اهل تحلیل می دانند که سیب سیاست در ایران هزار چرخ می خورد تا به زمین برسد و این چرخیدن ها در هفته ها، روزها و حتی ساعت های منتهی به انتخابات سرعت می گیرد، با این حال نمی توانند دست روی دست گذاشته و صرفا منتظر روز موعود باشند.
اصلاح طلبان نیز از همین رو است که هر روز سناریو تازه ای به سناریوهای خود برای مواجه با انتخابات ۱۴۰۰ می افزایند. سناریوهایی که بررسی آن ها در نگاه اول نشانگر وجود اختلاف نظرهای گسترده است. آن ها فعلا در مورد مشارکت در انتخابات یا تحریم آن به اتفاق نظر نرسیده اند. شاهد این مدعا همان است که سعید حجاریان و همفکران او حضور در انتخابات به شکل کنونی را نوعی گدایی قدرت قلمداد می کنند و ترجیح می دهند که با جیب خالی به بازار نروند تا مجبور شود که جنس نامرغوب  بخرند!
اول سناریو حاصل از این نگاه تحریم انتخابات است که اصلاح طلبان پیش از این ها ثمره آن را دیده اند. فعلان سیاسی اصلاح طلب خوب می دانند که نتیجه تحریم انتخابات و کنار کشیدن از قدرت چیزی نیست غیر از کاهش مشارکت و پیروزی رقیب. انتخابات مجلس هفتم و هشتم به خوبی این را ثابت کرده است. همین تجربه تلخ اما موجب شکل گیری سناریوی دوم است یعنی تهدید به تحریم انتخابات و اعمال فشار روانی است. به ظن برخی از اصلاح طلبان این فشار و تصور اینکه  اصلاح طلبان نقش اثر گذار در افزایش مشارکت مردم در انتخابات دارند می تواند موجب تغییر فضا و به تعبیری افزایش پول و قدرت خرید آن ها در بازار سیاست شود. سناریوی مورد اشاره اما خوشبینانه تر از آن است که بتوان خیلی به آن دل بست و به همین خاطر شاهدیم که تصنین سازان اصلی در اردوگاه اصلاح طلبی سراغ سناریو سوم رفته اند.
خط این سناریو را باید در مصاحبه های اعضای حزب کارگزاران مثل حسین مرعشی و محمد قوچانی یافت. آن ها عمل گراتر و نتیجه گرا تر از آن هستند که بتوانند رویای افزایش فشار اصلاح طلبان و عقب نشینی مقابل را باور کنند. برای همین هم کما فی سابق ائتلاف با میانه رو ها را ترجیح می دهند. به باور این گروه از اصلاح طلبان حفظ روابط حسنه به امثال ناطق نوری و علی لاریجانی تنها کلید پیروزی در انتخابات ۱۴۰۰ است.
شاهد این مدعا دفاع قوچانی از عملکرد علی لاریجانی در مجلس است. او در مصاحبه ای با اشاره به موضوع انصراف عارف از ریاست مجلس در سال ۹۲ ، گفت: « تصمیم بر این شد که آقای لاریجانی برای اداره مجلس مناسب‌تر است. این یک تصمیم جمعی بود و ربطی به کارگزاران نیز نداشت، چرا که کل جبهه اصلاحات در مجموع به این استنباط رسیده بود که عملکرد آقای لاریجانی می‌تواند برای پیشبرد برنامه‌های اصلاح‌طلبانه در مجلس بیشتر کمک کند. رفتار آقای لاریجانی در برجام، رأی به کابینه و FATF مصداق این ادعاست. آقای لاریجانی یک اصولگراست و ما نمی‌دانیم اصولگرایان هنوز ایشان را با این عنوان قبول دارند یا خیر. فی‌المجموع آقای لاریجانی به عنوان فردی میانه‌رو که گرایش به راست دارد، عملکرد مثبتی داشته است.» این تعریف و تجمید از لاریجانی را باید در کنار طرح دوگانه لاریجانی – جهانگیری از سوی رسانه های ارگان این حزب قرار داد و آن وقت است که یکی از جدی ترین سناریوهای اصلاح طبان ترسیم می شود.
سناریو مقابل آن را اما اخیر محسن میردامادی طرح کرده است. او می داند که جریان متبوع او هنوز تصمیم مشخص و دقیقی در مورد مشارکت یا تحریم انتخابات نگرفته اما شخصا شرکت در انتخابات را ترجیح می دهد و تحریم را باعث خودزنی می داند. در عین حال اصرار دارد که باید از حالا به فکر انتخابات بود و همه چیز را به روزهای آخر موکول نکرد. پیشنهاد مشخص او که در گفت و گو با امتداد مطرح کرده ، این است که اصلاح طلبان در انتخابات ۱۴۰۰ یک تیم اصلاح طلب و خوشنام معرفی کنند نه یک کاندیدای خاص. مقصود او از معرفی تیم این است که نفر در راس فهرست قرار بگیرد و از همان اول نیز مشخص کند که کدام یک از اصلاح طلبان را در در کدام بخش از دولت و نهادهای وابسته به کار می گیرد. او با تاکید بر اینکه اصلاح طلبان سراغ افراد اصولگرای نمی روند باب گفت و گو در مورد حمایت از لاریجانی و امثال او را بسته و با پیشنهاد مشخص کردن ترکیب کابینه پیش از رای آوری در انتخابات به دنبال راهی برای کاهش گله گذاری های همیشگی است. قطعا با اعتدال گراها و رویکردها بعد از پیروز در انتخابات در ارائه چنین طرحی اثر گذار بوده است. هرچه باشد اصلاح طلبان از ائتلاف پیشین و عملکرد اعتدال گرا همچون محمود واعظی اصلا خرسند نیستند.
اینکه اصلاح طلبان در صورت مشارکت در انتخابات کدام یک از سناریوهای مذکور را انتخاب می کنند اصلا معلوم نیست. تنها گذر زمان و تحولات در عرصه سیاست است که مشخص می کند آنان یک بار دیگر با ائتلاف با راست میانه و اعتدالی ها حفظ موازنه قدرت را انتخاب می کنند یا با کنار گذاشتن لاریجانی و معرفی تیم تمام اصلاح طلبانه خود یک کارزار سخت را انتخاب می کنند.
منبع/گروه سیاست نامه نیوز