به گزارش  پایگاه خبری و تحلیلی صفیر گیلان؛شهید از ماده شهادت به معنای حاضر بودن و گواهی دادن و کشته شدن در راه خدا است و شهید در اصطلاح فقه به کسی گفته می شود که در خط مقدم جبهه به شهادت برسد که غسل و کفن بر او واجب نیست و در فرهنگ اسلامی […]

به گزارش  پایگاه خبری و تحلیلی صفیر گیلان؛شهید از ماده شهادت به معنای حاضر بودن و گواهی دادن و کشته شدن در راه خدا است و شهید در اصطلاح فقه به کسی گفته می شود که در خط مقدم جبهه به شهادت برسد که غسل و کفن بر او واجب نیست و در فرهنگ اسلامی از شهادت با تعبیر قتل فی سبیل الله یاد شده است: ولاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لاتشعرون ( بقره ۱۵۴).

سردار شهید داود حق وردیان در تاریخ ۱۳۴۱/۱/۱۵

در منجیل دیده به جهان گشود و در تاریخ  ۱۹/ ۲/ ۱۳۶۱ در شهر خون و قیام خرمشهر و در عملیات  بیت المقدس به شهادت رسید.

شهید حق وردیان  متاهلو دارای یک  فرزند و عضو سپاه پاسداران بود.

این شهید والامقام فرمانده لشکر ۲۵ کربلا بود که بعد از رسیدن به درج رفیع شهادت در
گلزار شهدای رشت به خاک ابدی سپرده شد.

شهید داوود حق وردیان

 اوج نوجوانی داوود حق وردیان مصادف شد، با اوج قیام مردم مسلمان علیه حکومت جور و ستم شاهی پهلوی و داود هم که با آن طبع نوجوانی‌اش در پی فرصتی این چنین روز شماری می‌کرد با ذوق و شوقی وصف ناپذیر به صفوف مردم آزاده ایران پیوست و به سبب فعالیت چشمگیری که داشت بارها تحت تعقیب ساواک قرار گرفت و یکبار نیز توسط مزدوران رژیم مدتی زندانی شد. با پیروزی انقلاب اسلامی او نیز همانند دیگر جوانان مومن و مذهبی به حفظ و حراست از دستاوردهای انقلاب اسلامی پرداخت.

زمانیکه جهاد سازندگی نوپای خمام شکل گرفت، مدتی در برنامه‌های جهاد فعالیت کرد و با شکل‌گیری سپاه پاسداران در سال ۵۹ به عضویت آن در آمد و در حفاظت فرودگاه رشت، سپاه پاوه، فرماندهی عملیات سپاه لنگرود و نیز در سرکوبی منافقین و اشرارو در وقایع بندر انزلی که توسط مزدوران داخلی و سر سپردگان رژیم طاغوت بر پا شده بود، داود با آموزش و تعلیماتی که از قبل کسب کرده بود توانست با تدبیر و توان رزمی خود، نقش ارزشمندی ایفاء کند، به علت روحیه شجاعت، تهور و بی‌باکی که در وی وجود داشت معمولا اکیپ‌های مقابله با گروهک‌های ملحد و مفسد به ایشان سپرده می‌شد

داود با توانمندی، تدبیر، خلاقیت و درایتی که داشت در پاکسازی جنگل‌های گیلان بخصوص جنگ‌های هشتپر و همچنین در خنثی‌سازی آشوب گروهک‌های منحرف در قائله بندر انزلی و دفاع از مردم مسلمان آمل در برابر حملات وحشیانه گروهک‌های فریب خرده استکبار جهانی با مهارت، ایثار و توانمندی فوق العاده‌ای درخشید.

داود به مسئله امر به معروف و نهی از منکر با همه توان خود وارد عمل می‌شد در زمان ریاست جمهوری بنی صدر وقتی او با هواپیمای اختصاصی به گیلان سفر کرده بود مقرر شده بود شهید حق وردیان به همراه تنی چند از پاسداران حفاظت از بنی صدر و هیئت همراه را بر عهده بگیرند و لذا شهید حق وردیان وقتی وارد فرودگاه رشت شد و در کنار هواپیمای حامل رئیس جمهور زن بد حجاب (مهمان دار هواپیما) را می بیند شدیداً معترض می شود و به فرماندهی وقت سپاه اعلام می نماید تا وضعیت حجاب آن زن مناسب نشود مسئولیت امنیت بنی صدر را تقبل نخواهد کرد فلذا آن زن پوشش مناسب می‌گیرد.

با نا امن شدن مناطق کردستان و پاوه توسط گروهک‌های وابسته به استکبار جهانی مدتی در آنجا به نظام مقدس جمهوری اسلامی خدمت کرد و از ناحیه ستون فقرات و چشم و دست مجروح شد.

شهید حق وردیان در اسفند ماه سال ۶۰ در کمال سادگی بر سر سفره عقد نشست و با دختری مومنه و پاسدار، زندگی مشترکش را آغاز کرد و حاصل دو ماه از زندگی مشترک او دختری است که امروز به لطف خدا از مباهات علمی و فرهنگی کشور است.

شهید بزرگوار داود حق وردیان پس از دو ماه ازدواج، مجدد راهی جبهه‌های جنوب شد و در مصاف با دشمنان میهن اسلامی شجاعانه نبرد کرد و در تاریخ ۹/۲/۱۳۶۱ یعنی ده روز قبل از شهادت خود طی تماس تلفنی که با مادر و همسر مکرمه اش داشت پس از شنیدن مژده مادر مبنی بر عطیه الهی خداوند به آنها خطاب به مادر می گوید: « اما من مژده بزرگتری برای شما دارم که ده روز دیگر موعد آن فرا می‌رسد» تاریخ شهادتش را به خانواده‌اش اعلام کرد .

شهید داوود حق وردی

خاطرات مادر شهید از زمزمه های نیمه شب :

مادر شهید می گوید: شب ها هر از گاهی که بیدار می شدم می دیدم زمزمه ای از داخل اتاق داود به گوش می رسد وقتی در را آهسته باز می کردم می دیدم فرش را کنار زده روی خاک نشسته و گریه می کند،
می گفتم داوود جان تو این راه رو میروی مدرسه و میای آخه تو که گناهی نکردی چرا گریه می کنی؟
می گفت : مادر جان برای شما دعا می کنم…!

مادر شهید می گوید وقتی وارد سپاه هم شد هیچ وقت پیدایش نبود داود همیشه گم بود هوا که گرم می شد گاهی اوقات بستنی و شیرینی می گرفتم و می رفتم به او سر برنم آنجا که می رسیدم می دیدم دائما این طرف و آن طرف می دود و سخت مشغول کار است و آرام و قرار ندارد و می گفت خوردنی ها را بده بچه ها بخورند مادر…!

او وقتی ازدواج هم کرد پا بند خانه نمی شد و همسر ایشان هم پا به پایش با وی همرزم بود.

مادر از خبر شهادت شهید داوود حق وردیان گفت:ده روز قبل از شهادت ایشان همسر بزرگوار وی بی قراری می کرد تصمیم گرفته شد با ایشان تماس بگیریم . غروب تونستیم با ایشان تماس بگیریم گفتم داوود جان چه می کنی؟ چرا نمی آیی؟ وی گفت: مادر جان ما اینجا آمده ایم راه کربلا را باز کنیم،
بعد هم به ما دلداری داد که تا ده روز دیگر بر میگردم. یک شب خواب دیدم که یک عده از خانم ها به خانه ما آمدند و دور مرا گرفتند و گفتن داود شهید شده فردای آن روز خانم نوبخت (مادر شهید نوبخت) و یه عده از زنان موقع نماز ظهر آمدند و گفتند داود زخمی شده من هم گفتم این بار دیگر فرق می کند من دیشب خواب دیدم داود من شهید شده.

شهید داوود حق وردی

آری داود همان طور که گفته بود بعد از چند روز آمد

وی پس از پشت سر گذاشتن عملیات فتح المبین در عملیات بیت المقدس (آزاد سازی خرمشهر) شرکت کرد در یکی از نیمه شبها در حمله به خاکریز های دشمن گلوله ای به دست چپ، دیگری به پشتش اصابت کرد که قلب مملو از ایمان و عشق به خدایش را سوراخ نمود و طبق خوابی که دیده بود بعد از به زبان آوردن شهادتین و همانند وعده ای که به همسرش داده بود درست پس از ده روز از پیام تلفنی خود ، شهادتین را در عمل به اثبات رساند و در حالی که فقط بیست و یک سال سن داشت پس از سه سال حضور در جبهه های نبرد  بالاخره در عملیات بیت المقدس در محور جان اهواز به خونین شهر در حمله خاکریزهای دشمن بر اثر اصابت گلوله به سمت چپ و قلبش به درجه شهادت نائل آمد

پیکر مطهر شهید حق وردیان پس از تشیع باشکوه امت حزب الله رشت در گلزار شهدای رشت ماوا گرفت.

وصیت نامه سردار شهید داود حق وردیان

اگر من از میان شما رفتم ناراحت نباشید .چه پیامبران و امامان معصوم ما خود را عاشقانه فدای اسلام کردند.در راه بر پا ماندن اسلام، اگر همه مردم هم بمیرند ، باز هم کم است ، چه رسد به قطره ای از این اقیانوس بیکران.

 به نام خدا

اللهم صلّی علی محمد وآل محمد:

سلام و درود فراوان به ناجی انسانها و گستراننده ی عدل الهی قائم آل محمد(ص) امام زمان مهدی(عج) و سلام و درود بیکران به نائب بر حقش امید مستضعفان رهبر کبیر انقلاب اسلامی، بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران.

سلام بر امت شهید پرور و قهرمان ایران که عاشقانه و مخلصانه به فرمان روح خدا در راه الله مالها و جان های خود را در راه استقرار حکومت الله فدا می کنند و بزرگترین حماسه های تاریخ بشریت را ایجاد می کنند.

و سلام بر خانواده عزیزم که دین زیادی بر گردن من دارند .عزیزانم همه ی شمارا به تقوی در راه خدا و ترس از خدا وصیت می کنم. عزیزانم، امام عزیزم را تنها نگذارید و سخنان گوهربارش را گوش دهید و با دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی بجنگید و نگذارید سلاح من بر روی زمین بماند و به دست دشمنان اسلام بیفتد سلاح افتاده ام را به کف گیرید و با کفار و منافقین بجنگید که اسلام را زنده نگهدارید و از شهادت باک نداشته باشید که به فرموده مولایم امام حسین(ع):

139401170624588525047674
مگر طفل شیرخوار از پستان مادرش می هراسد؟اگر من از میان شما رفتم ناراحت نباشید .چه پیامبران و امامان معصوم ما خود را عاشقانه فدای اسلام کردند.در راه بر پا ماندن اسلام، اگر همه مردم هم بمیرند ، باز هم کم است ، چه رسد به قطره ای از این اقیانوس بیکران.

پدر و مادر گرامی، خواهران و برادر عزیزم و تو ای همسر مهربان و شجاعم در میان دشمنان برایم گریه نکنید که آنها شاد می گردند.با صبری والا دین خود را بر دهان یاوه گویان ضد اسلام بکوبید. مرا در کنار برادران شهیدم در تازه آباد رشت دفن کنید تا در کنار دوستان دیرینم آرام گیرم .باشد که خداوند رحمت خود را بر من تمام کند و مرا از شهدای اسلام قرار دهد.ان شاءالله.

همسر عزیزم، اسلام را با اعمال و اخلاقیات نیکو زنده نگهدار، و در راه خداوند متعال تلاش کن که خداوند بر تمام اعمال ما ناظر است .پس از من برای رضای خداوند متعال با کسی که شایستگی در درگاه الهی را داشت ازدواج کن و مرا حلال کن، من چیزی ندارم برای شما به ارث بگذارم جز این که شما را به تقوای الهی توصیه می کنم، باشد که خداوند از گناهان مان بگذرد. ان شاءالله.

ای کسانی که وصیت مرا می شنوید ، پشتیبانی کنید از روحانیت و اسلام و ولایت فقیه را تبعیت کنید و پشتیبانی کنید از ولایت فقیه و دولت جمهوری اسلامی ایران و برای سلامتی امام زمان (عج) و سلامتی امام خمینی ، نائب برحقش دعا کنید.

مادر عزیزم، شما خیلی بر من حق دارید و من شما را خیلی ناراحت کردم امیدوارم مرا ببخشید و حلالم کنید .یادتان نرود که حضرت فاطمه زهرا (س) نیز عزیز از دست داد ، حالا شما نیز در غم آن حضرت شریک هستید.صبر داشته باشید.

خواهران گرامیم ، شما نیز بسیار مهربان بودید و من نتوانستم جبران محبتهای شما را به جای آورم.مرا حلال کنید .و شما نیز به یاد حضرت زینب (ع) باشید که چه رنجها کشید. خداوند شما را صبر دهد.

برادر عزیزم، حمید جان، تو بودی که مرا با اسلام آشنا کردی و آن زمان که نماز بر من واجب نبود، نماز خواندن را به من آموختی و مانند یک معلم تربیت کردی. سلاح افتاده از دستم را برگیر و هدفم را دنبال کن، و مگذار اسلام تنها بماند.امام حسین (ع) در راه اسلام خون داده است.

شهید داوود حق وردیان

همسر عزیزم، ای مهربان و تکمیل کننده ی ایمانم و گوشزد به کارهای نیک، اگر از من برایت فرزندی باقی بود وی را به اسلام مزیّن کن، و برای اسلام فدا کن.

پدر جان تو را به اسلام و اخلاق نیکو وصیت می کنم. امید آن است که خداوند تبارک و تعالی از تو بگذرد. از مادرم مواظبت کن.

وسائل جزئی مرا به همسر و برادر و مادرم می بخشم .هر چه صلاح دانستند ، بکنند. وصایع مرا انجام دهید و در راه استقرار حکومت الله در سراسر جهان بکوشید. و کوششتان در راه رضای خداوند تبارک و تعالی باشد.

بر افراشته تر باد پرچم خونین اسلام در سر تا سر جهان بر قرار باد حکومت قسط الهی در جهان به رهبری امام زمان (عج) درود بر امام خمینی نائب الامام زمان (عج)و رهبر کبیر انقلاب سلام بر امت شهید پرور شهیدای گلگون کفن اسلام.

*خدایا ، خدایا، تو را به جان مهدی (عج)، تا انقلاب مهدی (عج) ، خمینی را نگهدار*

تنظیم گزارش/زلیخا صفری راسته کناری