عضو جبهه پیروان خط امام و رهبری معتقد است که مشارکت مردم در انتخابات قبلی بسیار ضعیف بود و زنگ خطری را به صدا در آورد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی صفیر گیلان، مشارکت حداقلی مردم در انتخابات قبلی به باور بسیاری از چهره‌های سیاسی کشور زنگ خطر را به صدا درآورده تا جایی که به دغدغه مهم آنان و حتی حاکمیت برای انتخابات سال آینده تبدیل شده است از این رو جریانات سیاسی در تلاش‌ هستند کاندیداهایی را به مردم معرفی کنند که از دو جاذبه رأی‌آوری و محبوبیت برخوردار بوده و مردم را به پای صندوق رأی بیاورد.

اما سوالی که این روزها پیش روی سیاسیون ایرانی نشسته این است که باید با چه جنس از کاندیداها وارد رقابت ۱۴۰۰ شوند تا اقبال بیشتری به آنها از سوی مردم صورت گیرد؟ به گفته حسن غفوری فرد، سیاستمدار اصولگرا، اعتماد مردم در درجه اول مطرح است یعنی رییس جمهور باید علاوه بر همه امتیازاتی که در اصل ۱۱۵ قانون اساسی بدان اشاره شده، از محبوبیت عمومی و عامه یعنی همان سرمایه اجتماعی برخوردار باشد.

حسن غفوری فرد ضمن ابراز نگرانی از آسیب وارده به سرمایه اجتماعی، به خبرگزاری خبرآنلاین می‎گوید:« اصولگرایان هنوز در این باره که با چه جنس کاندیدایی وارد انتخابات ۱۴۰۰ شوند به نتیجه قطعی نرسیده‌اند و در حال بررسی هستند.»

به گفته این چهره سیاسی اصولگرا، تنها کاندیدایی که می‌تواند به تنهایی سونامی رأی ایجاد کند سیدابراهیم رئیسی است البته او مدل دیگری نیز پیشنهاد می‌دهد که البته به آن چندان امیدوار نیست و در حد رویا است.

او می‌گوید:« می‌توان یک حالتی را تصور کرد که ترکیبی از مجموعه قدیمی‌ها و چهره‌های جوان مانند رییسی، قالیباف، علی لاریجانی و محسن رضایی، جلیلی، سید عزت الله ضرغامی، حسین دهقان و سعید محمد با معرفی یک کابینه مرکب از بزرگان و جوانان، مدیران گذشته و مدیران جهادی بیایند این ترکیب می‌تواند هم به سطح مشارکت کمک کند و هم به رای اصولگرایان.»

غفوری فرد که خود از چهره‌های شاخص جریان اصولگرایی و عضو جبهه پیروان خط امام و رهبری است در گفت و گو با خبرآنلاین، درباره مسائلی چون سرمایه اجتماعی، تکثر کاندیداها، ویژگی‌های رئیس‌جمهور آینده و همچنین اشتباهات جریان اصولگرایی در دوره‌های مختلف انتخاباتی، توضیحاتی ارائه داد که در ادامه می‌خوانید؛

******

*آقای غفوری فرد! شاخصه‌های رئیس جمهور ۱۴۰۰ علاوه بر آنچه در قانون اساسی آمده از نگاه شما باید چه باشد؟

اصل ۱۱۵ قانون اساسی مقرر می‌دارد: “رییس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب گردد: ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر، مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مومن، معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور”

این اصل به روشنی مقرر می‌دارد که اولا رییس جمهور باید از رجال مذهبی و سیاسی باشد یعنی در این موارد اشتهار داشته باشد و مردم با آن آشنا باشند. در اوایل انقلاب چون چهره‌های معروف مذهبی و سیاسی در دوران قبل از انقلاب با کارها و اقدامات و فعالیت‌های مذهبی و سیاسی‌شان برای مردم شناخته شده بودند، بزرگانی چون شهید بهشتی، شهید مطهری و شخص مقام معظم رهبری، مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی، مرحوم آیت الله صدوقی، شهید مفتح، شهید باهنر در طول سال‌های بین ۴۲ تا ۵۷ و حتی قبل از خرداد ۴۲ کاملا برای مردم چهره‌های آشنا، مقبول و معروف بودند. در غیر روحانیون نیز شهید رجایی، مهندس بازرگان چهره‌های کاملا شناخته شده بودند. بنابراین مسئله کاملا روشن بود و نیاز چندانی به بررسی طولانی نداشت. از لوازم دیگر این مسئولیت علاوه بر حسن سابقه، امانت، تقوی، اعتقاد به مبانی نظام مقدس جمهوری اسلامی و مذهب رسمی کشور مسئله مدیریت و مدبریت است که باید حتما احراز شود.

رئیس‌جمهور آینده باید از مدیران ارشد کشور باشد

شخصی که می‌خواهد برای بالاترین مقام اجرایی کشور کاندیدا شود حتما بایستی در مدیریت‌های ارشد کشور حضور داشته باشد و با مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، علمی، پژوهشی، فرهنگی و…. آشنایی کامل داشته باشد. در این پست و مقام، آزمون و خطا هیچ جایگاهی ندارد. مسئله سیاست خارجی با توجه به شرایط کشور بسیار بسیار مهم است و کوچکترین خطا و اشتباه ممکن است فاجعه بزرگی ایجاد نماید.

بین رئیس جمهور دانشمند و رئیس جمهور شعاری تفاوت است

شاید ذکر یک مثال بی‌مناسبت نباشد؛ رابطه ایران اسلامی با عربستان سعودی را در زمان مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی مقایسه کنید با زمان احمدی نژاد و بعد از آن. سفر مرحوم آیت الله رفسنجانی به عربستان و تجلیل عظیمی که از ایشان به عمل آمد و حضور ایشان در هر نقطه‌ای از کشور عربستان سعودی مثل فدک و دیگر نقاطی که تا آن زمان کسی بدانجاها راه نداشته است، مقایسه کنید با اتفاقات اخیری که بعضا روی داده است و بیان من قاصر از گفتن است. آن وقت نقش یک رییس جمهور دانشمند و آگاه به سیاست جهان با یک فرد شعاری مشخص می‌شود.

مسئله اقتصاد و تورم و دلار سی هزار تومانی و سکه هجده میلیون تومانی، نقش اقتصاد و مدیریت اقتصادی را به خوبی معین می‌کند. البته و صد البته عوامل خارجی هم بوده و هست و خواهد بود. از سال ۵۹ به بعد همیشه تحریم‌ها و تهدیدها و فشارهای خارجی بوده است (حتی قبل از آن هم شاید به طور نامحسوس وجود داشته) اما نحوه مدیریت بسیار تفاوت داشته است.

شرایط ابتدای انقلاب از شرایط کنونی بسیار سخت‌تر بود

در مورد رکود و بیکاری باید گفت یقینا شرایط ابتدای انقلاب و حتی قبل از شروع جنگ تحمیلی از شرایط کنونی بسیار سخت‌تر بود. تمامی پروژه‌های عمرانی به طور کامل تعطیل بود، صنایع به طور کامل رها شده بودند، پیمانکاران خارجی کشور را ترک کرده بودند و تمامی کارگران بیکار شده بودند. فقط یک مثال برای تشریح شرایط کافی است؛ من در شهریور ماه سال شصت وزیر نیرو شدم. تمامی پروژه‌های عظیم وزارت نیرو مانند سد میناب در هرمزگان، سد قشلاق در کردستان، سدهای طرق و کارده در خراسان، سد لار در تهران و…. و تمامی پروژه‌های عظیم نیروگاهی مانند نیروگاه‌های رامین و زرگان در خراسان، نیروگاه تبریز در آذربایجان شرقی و…. همه و همه از چند ماه قبل از انقلاب تا سال شصت به طور کامل تعطیل شده بود. بعد مسئله جنگ و توطئه‌های ضد انقلاب هم به مسائل موجود اضافه شده، گروه‌های ضد انقلاب تلاش می‌کردند بعضی از صنایع را که با مشکلات فراوان راه اندازی می‌شد به تعطیلی بکشاند. حتی مزارع کشاورزی را به آتش می‌کشاندند اما مدیران جهادی و جوان با هدایت بزرگانی چون شهید بهشتی و مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی و شخص مقام معظم رهبری، چرخ‌های مملکت را به حرکت درآوردند.

کاندیدای ریاست‌جمهوری، باید مدیر و مدبر باشد

خود من درست دو هفته بعد از آنکه استاندار خراسان شدم با توجه به مسئله حاد بیکاری طرحی برای اشتغال دیپلمه‌های بیکار استان خراسان تهیه کردم و برای مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی وزیر کشور ارسال کردم. طرح به سرعت بررسی شد و شورای انقلاب تصمیم گرفت طرح را در همه کشور اجرا کند و در سمینار استانداران، مرحوم هاشمی رفسنجانی سخنرانی کردند و گفتند اگر این طرح به درستی اجرا شود تمام امیدهای ضد انقلاب قطع خواهد شد چرا که بیکاری مایه امید ضد انقلاب بود. هدف من از بیان این داستان آن بود که بگویم مدیریت آن هم در مدیریت‌های ارشد و به خصوص در بالاترین مقام اجرایی کشور چه نقشی دارد. بنابراین مدیر و مدبر بودن نقش اساسی دارد و بایستی کاندیداها با توجه به سوابق کاری خویش این شرایط را احراز کرده باشند.

* با این شاخص‌هایی که اشاره کردید اولویت با کدام ویژگی است؟

شاید اولویت در اینجا آنچنان معنی و مفهوم نداشته باشد. فکر کنید فردی همه شرایط را داشته باشد ولی مثلا ایرانی الاصل یعنی شرط اول را نداشته باشد؛ آیا می‌تواند رییس‌جمهور شود و یا اعتقاد و ایمان به نظام جمهوری اسلامی و یا مذهب رسمی کشور نداشته باشد یا برعکس همه شرایط را داشته باشد ولی شرط مدیریت را نداشته باشد آیا می‌توان مملکت را به دست فردی داد که همه شرایط را دارا باشد ولی مدیریت نداشته باشد؟

اما به نظر اینجانب شاید اولویت با اعتماد مردم باشد، یعنی رییس جمهور باید علاوه بر همه امتیازات محبوبیت عمومی و عامه داشته باشد تا مردم در کارها با او همراهی کنند، آنچه امروزه به عنوان «سرمایه اجتماعی» مطرح می‌شود.

در حال حاضر سرمایه اجتماعی آسیب دیده است

ببینید در اول انقلاب مدیران کشور در همه رده‌ها چه محبوبیتی داشتند. شخص رجایی وقتی آمد مشهد، با آنکه مردم را خبر نکرده بودیم چنان جمعیتی برای استقبال آمده بود که اتوبوس حامل ایشان به هیچ وجه قادر به حرکت نبود. ایشان در صندلی اول اتوبوس نشسته بودند و مردم برای دیدن ایشان همه راه حرکت به جلو را مسدود کرده بودند. من به ایشان پیشنهاد کردم که در صندلی عقب اتوبوس مستقر شوند تا امکان حرکت پیش آید. ایشان به صندلی عقب رفتند و مردم برای دیدن ایشان به پشت اتوبوس رفتند و مسیر باز شد. دقیقا همین شرایط هم در هنگام سفر شهید بهشتی به استان خراسان پیش آمد و به هر شهری سفر می‌کردند مشکل حرکت خودرو وجود داشت. متاسفانه این سرمایه اجتماعی الان به شدت آسیب دیده است و بخش عظیمی از مشکلات مملکت از اینجا سرچشمه می‌گیرد.

مشارکت حداقلی مردم زنگ خطر را به صدا درآورد

*در شرایطی که به گفته شما سرمایه اجتماعی دچار آسیب شده است، اصولگرایان با چه جنس کاندیدایی می‌توانند وارد انتخابات ۱۴۰۰ شوند تا مردم به آن‌ها اعتماد کرده و بیایند رأی بدهند؟

این مسئله در حال بررسی است و هنوز به نتیجه قطعی نرسیده‌ایم. به دلیل مسائلی که در بالا اشاره شد، مشارکت مردم در انتخابات قبلی بسیار ضعیف بود و زنگ خطری را به صدا در آورد. برای یک نظام مردمی که سرمایه اصلی آن و بنابر فرمایش مقام معظم رهبری (زید عزه) بمب اتمی آن نیروی مردمی است، این سطح مشارکت به هیچ وجه قابل پذیرش نیست و در مرحله اول باید کاری کرد که سطح مشارکت مردم به شدت افزایش یابد. اولین قدم آن است که حرف مردم دقیقا شنیده و شناخته شود. من در مصاحبه‌های قبلی گفتم که بعضی وقت‌ها ما دچار خوش بینی افراطی می‌شویم و فکر می‌کنیم که هر فردی را معرفی کنیم رای خواهد آورد. نتایج دردناک آن را در یکی دو انتخابات قبلی شاهد بودیم؛ مثلا در انتخابات مجلس هفتم افراد کاملا ناشناسی را در لیست قرار دادیم که مردم شناختی نداشتند و آن‌ها هم رای بالایی نیاوردند.

رایزنی با گروه‌های مختلف اصولگرایی برای انتخاب کاندیدای نهایی

حزب مؤتلفه اسلامی، شورای ائتلاف و چند گروه دیگر از جمله جبهه پیروان خط امام و رهبری در حال رایزنی و مشورت با گروه‌های مختلف هستند و امیدواریم که با کمک جامعه روحانیت مبارز که به حمدالله، اخیرا با ساختار و برنامه جدید کار خود را شروع کرده است و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و علمای بلاد و همچنین دانشگاهیان و اقشار مختلف با یک کاندیدای مورد قبول و مقبول عموم و با توجه به خصوصیاتی که مقام معظم رهبری فرمودند جوان، با نشاط آماده کار جهادی و پرتوان وارد انتخابات شویم تا هم سطح مشارکت مردم افزایش یابد و هم برای حل مشکلات عمومی مردم و به خصوص وضع معیشت، اشتغال و مبارزه با تورم و رکود و بیکاری اقدامات اساسی انجام شود.

باید با مردم آشتی کرد

*آقای غفوری فرد! برخی معتقدند مجلس یازدهم یک مجلس حداقلی است، و این پیش بینی را هم می کنند که انتخابات ۱۴۰۰ هم با رأی حداقلی برگزار شود. ارزیابی شما از یک رییس‌جمهور با آراء حداقلی برای دولت سیزدهم چیست؟چه پیامدهایی برای نظام دارد؟

در درجه اول، اولویت ما سطح مشارکت عمومی و افزایش «سرمایه اجتماعی» است. این هم از نظر مقام معظم رهبری بسیار مهم است و ایشان بارها و بارها در هنگام انتخابات فرمودند صرف نظر از آن که چه کسانی انتخاب می‌شوند باید تلاش کرد که سطح مشارکت عمومی بسیار بالا باشد و هم تمامی اصولگرایان معتقد هستند که سطح مشارکت عمومی اولویت اول ماست. قدرت و اقتدار نظام ارتباط تنگاتنگ با سرمایه اجتماعی دارد و این سرمایه نباید دچار آسیب شود، چرا که جبران آسیب این سرمایه بسیار مشکل است (اگر نگوییم محال است). باید با مردم آشتی کرد، باید به گلایه آن‌ها توجه کرد. این که ما فقط موقع انتخابات با مردم صحبت کنیم پسندیده نیست.

ساده زیستی شهید رجایی و سردار سلیمانی عامل محبوبیت آنها شد

باید به احساسات و خواست و به خصوص انگیزه‌ها و احساسات مردم توجه کرد. این زیبا نیست که یک شخصیت درجه اول مملکت برای افتتاح یک کارخانه خودروسازی با یک ماشین خارجی وارد کارخانه خودروسازی ایرانی شود، این یک طنز تلخ بود. به یاد دارم وقتی شهید رجایی می‌خواستند به استان خراسان سفر کنند، به من تلفن زدند و گفتند اولا هیچکس را خبر نکنید، ثانیا فقط یک اتوبوس برای اعضای هیئت و خود ایشان آورده شود و ثالثا از جاده‌های خارج از شهر حتی الامکان برویم که در شهر ترافیک ایجاد نشود. این دقت‌ها بود که شهید رجایی  را آنقدر محبوب دل‌ها کرد. این محبوبیت شهید سردار دل‌ها سپهبد حاج قاسم سلیمانی هم نشات گرفته از آن سبک و روش و آداب ساده زیستی ایشان بود که حتی چهره جهانی از او ساخت. افتادگی آموز اگر طالب فیضی               هرگز نخورد آب زمینی که بلند است

از شاخصه‌های اول انقلاب فاصله گرفته‌ایم

* اما به نظر می‌رسد برخی مسائل در مورد ویژگی‌های رئیس جمهور، قدیمی و یا رویایی شده است؟

البته سوگمندانه باید گفت ما از معیارها و شاخص‌های اول انقلاب فاصله گرفته‌ایم و بدتر از همه آن که فاصله مسئولین حتی به گفته خود این بزرگواران (فرمایشات آقای علی شمخانی را مرور فرمائید) از مردم فاصله گرفته‌اند و مردم هم از آن‌ها فاصله می‌گیرند. اما شهید سلیمانی مثال خوبی است از اینکه هنوز هم بزرگانی هستند که با مردم هستند و مردم هم از جان و دل به آنان علاقمند هستند همانطور که در جریان تشییع پیکر پاک این شهید شاهد بودیم. به نظر اینجانب باید به همان نتیجه‌ای برسیم که سید جمال الدین اسد آبادی در آخر عمر رسید یعنی دوستی و همراهی با مردم.

رئیس‌جمهور باید خود را خادم مردم بداند نه مخدوم آن‌ها

باید رییس جمهوری انتخاب کنیم که خود را خادم مردم بداند نه مخدوم آن‌ها. می‌شود به دوران طلایی اول انقلاب مراجعت کرد. این واپس گرایی نیست، این عین تحول و انقلاب است باید حقایق را پذیرفت. آداب و روش مقام معظم رهبری، ساده زیستی حضرت ایشان رفتار مردمی ایشان، در ملاقات با خانواده شهدا حتی شهدای اقلیت مذهبی چای و میوه با آن‌ها خوردند و وقتی به پدر و مادر شهید میوه با دست خود تعارف کردند، حضورشان در مراسم مورد علاقه مردم و صد البته الطاف الهی برای ایشان این همه محبوبیت ایجاد کرده است. هر که طالب محبوبیت هست می‌تواند این گونه رفتارها را سرمشق خود قرار دهد. زندگی زیباتر خواهد شد، مردمی‌تر خواهد شد، راحت‌تر خواهد شد.

ابراهیم رئیسی به تنهایی توانایی ایجاد سونامی رأی را دارد

*با این توضیحات، آیا چنین ویژگی‌هایی را  در کاندیداهایی که مطرح شده‌‎اند یا در حد گمانه‌زنی هستند مشاهده کرده‌اید؟ آیا اینها توانایی جلب اعتماد مردم را دارند و به نوعی سونامی رأی ایجاد کنند؟

الان دو گروه از کاندیداها مطرح هستند. گروه اول بزرگانی چون محسن رضایی، محمد باقر قالیباف، میرسلیم، علی لاریجانی، جلیلی، عارف، اسحاق جهانگیری که چهره‌های شناخته شده و قدیمی هستند و در چند انتخابات اخیر به نحوی فعال بودند. گروه دوم دوستان و بزرگان جدید و شاید کمتر شناخته شده هستند مانند سردار حسین دهقان، سعید محمد، اردکانیان، عزت الله ضرغامی، آذری جهرمی و شاید عباس آخوندی و دیگران و فریدون عباسی که برای اولین بار در این سطح مطرح می‌شوند. در این میان یک نفر استثنا است و آن هم آیت الله سید ابراهیم رییسی می‌باشد که به خصوص با توجه به اقدامات بسیار شجاعانه ایشان در قوه قضاییه ظرفیت ایجاد سونامی رای به قول شما را دارد.

اصولگرایان با تکثر کاندیداها شکست می‌خورند

با توجه به مطرح شدن چند چهره نظامی و بحث‌هایی که در مورد کاندیداتوری نظامی مطرح می‌شود می‌توان گفت اگر شهید حاج قاسم سلیمانی حضور داشت، ایشان هم یقینا ظرفیت ایجاد سونامی را داشتند اما اگر تنها چهره‌های قدیمی حضور داشته باشند و یا تکثر کاندیداها باشد، احتمالا رای‌ها شکسته خواهد شد و از سونامی خبر نخواهد بود (بد نیست این نکته را هم با توجه به بخش تخصص خود در زلزله شناسی و حضور مکرر و طولانی در مؤسسات زلزله شناسی ژاپن بگویم که اصولا سونامی الزاما به معنی زلزله بزرگ نیست! سونامی یعنی زلزله در دریاها و اقیانوس‌ها خواه کوچک یا بزرگ باشد ولی چون زلزله اخیر ژاپن هم بزرگ بود و هم مرکز آن در دریا بود این تصور پیش آمده است و به غلط هم مورد استفاده قرار می‌گیرد که سونامی یعنی زلزله بزرگ!)

ترکیبی از کاندیداهای قدیمی و جوان برای انتخابات ۱۴۰۰ موثر است

همچنین می‌توان یک حالتی را تصور کرد که ترکیبی از مجموعه قدیمی‌ها و چهره‌های جوان مانند حضرات رییسی، قالیباف، علی لاریجانی و محسن رضایی، جلیلی، سید عزت الله ضرغامی، حسین دهقان و سعید محمد با معرفی یک کابینه مرکب از بزرگان و جوانان، مدیران گذشته و مدیران جهادی بیایند و مردم با توجه به مجموعه و امید به کارآمدی این مجموعه هم در مشارکت بکوشند و هم در رای دادن به کابینه اصولگرایان و یا حداقل کاندیدای اصلی معاون اول خود را معرفی کند (همانطور که در خیلی از کشورها مرسوم است). این می‌تواند هم به سطح مشارکت کمک کند و هم به رای اصولگرایان. (من فکر می‌کنم اگر در سال ۹۶ آیت الله سید ابراهیم رییسی، محمد باقر قالیباف را قبل از انتخابات به عنوان معاون اول مطرح می‌کرد نتیجه نهایی غیر از آنچه رقم خورد می‌بود. در آن زمان بر طبق نظرسنجی‌های دقیق مجموعه آرای رییسی و قالیباف بیش از پنجاه و یک درصد بود)

حضور مرضیه وحید دستجردی در ۱۴۰۰ جاذبه برای رأی دهندگان است

در هر حال ترکیبی از بزرگان و جوانان و شاید هم بانوان شایسته مثل سرکار خانم وحید دستجردی بتواند جاذبه بزرگی برای رای دهندگان و امید زیادی برای همه علاقمندان به انقلاب و ایران اسلامی ایجاد نماید و انگیزه برای مشارکت را افزایش دهد که چنین باد. فکر می‌کنم اگر یک بار صلاح دین و اسلام و انقلاب و مردم را در نظر بگیریم و بعضی‌ها هم خیلی احساس تکلیف شرعی برای رییس جمهور شدن پیدا نکنند و به ید الله مع الجماعه اعتقاد داشته باشند و جماعت خردورزان و خردگرایان با ترکیب بزرگان و جوانان رییسی، رضایی، قالیباف، میرسلیم، علی لاریجانی، جلیلی، ضرغامی، دهقان، سعید محمد وارد انتخابات شوند، یک سرمایه عظیم اجتماعی ایجاد شود و مردم مجددا با صندوق‌های رای آشتی کنند.

سرمایه اجتماعی را به حراج نگذاریم!

البته می‌دانم این پیشنهاد رویایی ـ به قول شماـ می‌باشد و احتمال تحقق آن ناچیز است چرا که نیاز به یک تحول اجتماعی و سنت شکنی دارد و صد البته در خلاف جهت احساس وظیفه شرعی بعضی از بزرگان است! ولی به عنوان یک پیشنهاد مطرح کردم. البته حل مشکلات کنونی مملکت هم از عهده یک نفر خارج است و هرکه از این وعده‌های پوچ بدهد هم خودش خسارت فراوان اجتماعی خواهد خورد و هم سرمایه اجتماعی مملکت را بیش از پیش نابود خواهد کرد.  به خاطر خدا، به خاطر اسلام، به خاطر مملکت، به خاطر خون شهدا بیش از این سرمایه اجتماعی را به حراج نگذارید.

برای حل مشکلات کشور نیازمند فداکاری هستیم

*منظورتان این است که این چهره ها با هم همکاری کنند؟ این ایده را تا چه حد عملیاتی می‌دانید؟

نه تنها پاسخم بلکه خواهشم، درخواستم، آرزویم این است هر چند بسیار امیدوار نیستم اما به دلایل مختلف و با توجه به حضور در مدیریت‌های بالا (استانداری بزرگترین استان که بعدا به سه استان تبدیل شد، وزارت نیرو، سازمان تربیت بدنی، دانشگاه بین‌المللی امام خمینی، معاونت رییس جمهور، مشاورت رییس جمهوری و حتی هیئت و شورای مرکزی احزاب آسیا و مشاورت رییس جمهور چین در مسائل مربوط به جاده ابریشم) و با توجه به مشکلات فراوان کنونی مملکت و با عنایت به ظرفیت فراوان مادی و معنوی مملکت اعتقاد دارم استفاده از این ظرفیت‌ها برای حل مشکلات مملکتی علاوه بر تمام آنچه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است نیاز به فداکاری، ایثار، بزرگ منشی و کار جهادی دارد.  کلام را با فرمایش امیرالمومنین به پایان می‌برم که به کمیل فرمود: یا کمیل ان هذه القلوب اوعیه فخیرها اوعاها (خطبه کمیل) این قلب‌ها ظرف هستند و بهترین آن‌ها آن است که ظرفیت بیشتری دارد، یعنی ظرفیت پذیرفتن و درد دل دیگران و همکاری با آنان. یقین دارم اگر این تحول و انقلاب در بینش ما روی دهد، آینده کشور بسیار درخشان خواهد بود. به امید آن روز که شاهد ایران مقتدر و مؤمن و با صلابت و بدور از مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باشیم. ان شا الله چنین شود.