صفیر گیلان/صفورا شعبانزاده – شهرستان رودسر با تولید سالانه ۲۳۷ تن گل گاوزبان درسطح ۴۷۰هکتار، دارای بالاترین سطح تولید دراستان و کشور به شمار می رود؛ که هرساله بطورمتوسط حدود ۵ هکتار، به سطح زیرکشت گل گاوزبان این شهرستان افزوده میشود. ۷۰ درصد گل گاو زبان گیلان و ۳۴ درصد گل گاوزبان کشور، دراین شهرستان […]
صفیر گیلان/صفورا شعبانزاده – شهرستان رودسر با تولید سالانه ۲۳۷ تن گل گاوزبان درسطح ۴۷۰هکتار، دارای بالاترین سطح تولید دراستان و کشور به شمار می رود؛ که هرساله بطورمتوسط حدود ۵ هکتار، به سطح زیرکشت گل گاوزبان این شهرستان افزوده میشود.
۷۰ درصد گل گاو زبان گیلان و ۳۴ درصد گل گاوزبان کشور، دراین شهرستان تولید می شود قیمت هرکیلوگرم گل گاوزبان ۱۸۰ هزارتومان است و درسال جاری و سال گذشته حدود ۴ هزارکیلوگرم گل گاوزبان این شهرستان به کشورهای ویتنام و چین صادرشد.
اما متأسفانه این همه ظرفیت طبیعی و اقتصادی، آنچنان که باید ، نتوانسته پاسخگوی همت چهار هزارو ۵۰۰ بهره بردارگل گاوزبان کار رودسری ما باشد. چون بازارگل گاو زبان ، دست دلالانی ست که قیمت را متناسب با اشتهای طمع خود تعیین می کنند.
همچنین خشک کردن سنتی گل گاو زبان در نبود دستگاههای خشک کن ، موجب کاهش قابلیت صادراتی و ارزش قیمت این محصول می شود ؛ که نیاز به حمایت مسئولان دارد.
کشاورز مظلوم می بایست با اجاره بام های خانه ها ، گل گاو زبان خود را به صورت سنتی خشک کند و به دلیل کمبود فضا، گل گاوزبان ها هنگام خشک شدن ، برروی هم انباشته می شوند که از ارزش اقتصادی محصول می کاهد.
به گزارش خبرنگار صفیر گیلان، تفاوت قیمت گل گاوزبان کوهی با گل گاوزبان پایین کوه هم یکی دیگر از مشکلات گل گاوزبان کاران رودسری است . این تفاوت قیمت ، ناشی از فاصله زمان کشت و برداشت در دو منطقه است که حدود ۴۵ تا ۶۰ روز می باشد. مناطق پایین دست ، چون گرمسیر است ، جلوتر برداشت می کنند و محصول آنها زودتر از مناطق کوهستانی به بازار می رسد. دلالان هم برای تأمین نیاز شرکت های دارویی ، محصول آنها را با قیمت مناسب تری می خرند .
با اشباع بازار، فندق کاران و تولید کنندگان گل گاوزبان در بالای کوه، باید با منت کشی محصول خود را زیرقیمت ، دست دلالان شکم سیر دهند. این درحالی ست که خاصیت گل گاوزبان کوهی بسیار بالاست.
قیمت گل گاوزبان کوهی در سال جاری نسبت به پارسال افت داشت.
بنا به گفته گل گاوزبان کاران رودسری، قیمت گل گاو زبان در سال گذشته هرکیلو۲۲۰ هزارتومان بود ؛ اما امسال گل گاوزبان کوهی ۱۶۰ تا ۱۷۰ هزارتومان فروش رفت. این درحالی ست که گل گاوزبان هایی که مربوط به زمین های پایین کوه هستند؛ امسال تا ۲۲۰ هزارتومان فروخته شد.
بنا بر اعلام کشاورزان منطقه ، همین تفاوت زمان کشت و برداشت در مناطق بالا و پایین کوه باعث شد، که پایین کوه فندق نوبری خود را زودتر از مناطق کوهستانی وارد بازار کند و بتواند امسال فندق خود را همراه با پوست سبز آن ۲۰ تا ۲۵ هزارتومان به فروش برساند؛ اما قیمت فندق بالای کوه که زمان برداشت آن دیرتر است ؛ حتی بدون پوست سبزآن ،هرکیلو ۲۰ هزارتومان فروخته شد.
مشکلات بخش کشاورزی به همین جا ختم نمی شود. ریسک تولید و سرمایه گذاری دراین بخش، به دلیل تأثر از شرایط جوی ، به شدت بالا بوده و درصد این آسیب پذیری برای کشاورز خرده مالک هم مضاعف است که نیازمند مشوق های تولیدی ، پوشش بیمه ای ،بازار مطمئن ، قیمت گذاری اقتصادی و هموارسازی زیرساختها و تأمین نهاده ها از سوی دولت و توسعه آموزه های ترویجی است.
گزارش حاضر، حکایت بانوی کارآفرینی است که حجم بالای تولید و سطح زیرکشت، تنوع محصول، اشتیاق به یادگیری برای بکارگیری آموزه های ترویجی ، پیگیری و پشتکاردر کار و تولید ارگانیک، از مشخصه های وجهه کاری اوست. به گواه برخی مسئولانی که از نزدیک شاهد تولید خانم علیزاده هستند، سطح تولید کمی و کیفی ایشان ، در سطح شهرستان و استان تقریبا کم نظیراست . او فرزند کوه و روستازاده ای ست که ۳۰ سال قبل ، به دلیل نبود امکانات منطقه و پشتوانه مالی خانواده پرجمعیت خود و همسرش، ناگزیر بعد از ازدواج به شهر مهاجرت کرد.
اما حدود ۶ سالی است که همزمان با بازگشت از شهر، ۱۵ هزارهکتار از زمین کوهستانی زادگاه خود درروستای سلکابن را بعد از ۳۰ سال احیاء کرده و زیرکشت فندق برده است.
روستای سلکابن ازروستاهای دهستان شوئیل ، دربخش اشکور شهرستان رودسر واقع است. جایی که هنوز به دلیل نبود آب، ۲۰۰ هکتاراز اراضی کشاورزی آن بایر مانده و طی سالهای گذشته موجب مهاجرت بخشی روستائیان به شهر شده است. خانم علیزاده درفاصله ۶ متری بوته های فندق ، ۴۲ نوع گیاهان دارویی و سبزیجات و صیفی جات، سیر، پیاز، سیب زمینی ، بامیه، کدو حلوایی، ذرت، لوبیا ، زعفران، گلپر و… کارکرده و زمینه اشتغالزایی فصلی برای حدود ۳۰ تا ۴۰ نفر را درزمان کشت گل گاوزبان طی یک بازه زمانی حدود ۴۵ روزه ، فراهم ساخته است . تعداد نیروهای کار فصلی طی سه ماه
زمان برداشت (اردیبهشت تا تیرماه) ، حدود ۲۰ نفراست که از روستای سلکابن و روستاهای همجوار، برای کار می آیند.
زنان سرپرست خانوار و روستائیانی که دارای زمین محدود هستند و اقشارآسیب پذیر و مددجویان کمیته امداد، گزینه های اولویت دار شرایط همکاری با سرکارخانم زلیخا علیزاده هستند.
اسم زمین خانم علیزاده را مردم منطقه به «بارگاه» می شناسند. این زمین ۱۸ هزارمترمربع است که ۱۵ هزارمترمربع آن را با سرمایه شخصی ۳۰۰ میلیون تومان آباد کرده و می خواهد اسمش را به « گلستان » تغییر دهد. « گل گاوزبان» بالاترین حجم تولید را دربین ۴۲ نوع داروی گیاهی زیرکشت این باغ ۱۵ هزارمتربعی، به خود اختصاص داده است.
این بانوی گل گاوزبان کارنمونه رودسری ، درسال اول کشت خود ، به صورت پایلوت یک کیلو گل گاوزبان برداشت کرد. بعد از آن زیرنظرجهاد کشاورزی به کارش ادامه داد و طی سالهای ۹۴ تا ۹۶ به ترتیب ۳۰ ، ۸۰ و ۱۵۰ کیلوگل گاوزبان برداشت کرد. درسال ۹۷ هم برداشت گل گاوزبان خانم علیزاده ۲۰۰ کیلوبود. درسال جاری هم انتظار داشت که حدود ۵۰۰ کیلو برداشت کند؛ اما به دلیل خسارت برف ، ۲۰۰ کیلو برداشت داشت. هزینه کارگران درزمان کشت گل گاوزبان ۱۰۰ هزارتومان بعلاوه هزینه های پذیرایی صبحانه ، ناهار و عصرانه است. نحوه دستمزد در هنگام برداشت هم تقسیم ۵۰ درصد محصول برداشتی ست .
این بانوی کارآفرین که دارای مجوزبسته بندی گیاهان دارویی هم هست ، می گوید: درصورت حمایت دولت ، برنامه طرح توسعه خود را برای تأسیس شرکت تعاونی تولید و بسته بندی گیاهان دارویی و فرآوری آن با هدف تثبیت برند منطقه اشکور رودسر و توسعه اشتغالزایی منطقه و بازگشت جوانان مهاجر به شهر و نیز ایجاد حس امید و تحقق شعار «ما می توانیم» ، اجرایی خواهم کرد.
سن بوته های فندق خانم علیزاده حدود ۵ سال است. باردهی نهایی فندق بعد از ۵ سال صورت می گیرد و درسه سال اول، هیچ ثمری ندارد. خانم علیزاده درسال گذشته ۳۰ کیلو فندق درسطح ۱۵ هزارمترمربع برداشت کرد و امسال هم محصول فندق باغ وی ۸۰ کیلو باردهی داشت.
خانم علیزاده درتوضیح برخی دیگراز تولیداتی که به تازگی شروع کرده ، می گوید: امسال ۸ رنگ گل ختمی که هریک دارای خواص دارویی متفاوتی هستند را پرورش دادم و البته درحال افزایش سطح تولید آن هم هستم و موفق به برداشت ۴۰ کیلوگل ختمی درسال جاری شدم. گیاه بابونه را هم تازه شروع کرده و امسال ۳۰ کیلوبابونه برداشت کردم. میزان برداشت دو نوع گیاه کاسنی با گلهای آبی و زرد هم حدود ۱۵ کیلو بود و حدود ۱۰ تا ۱۵ کیلو نعناع تولید کردم که بتدریج درحال افزایش تولید آن هستم. اخیرا هم ۲۵۰ گرم زعفران که درسال گذشته کشت شده شده بود، برداشت کردم. همچنین ۳۰۰ قلمه گل محمدی درسال گذشته کشت کردم که امسال برداشت خواهد شد.
خانم علیزاده دراولین سال شروع کارخود ۳۰۰ کیلو لوبیای سبز و حدود ۷۰ کیلو سیر تولید کرد و هرساله هم صدکیلو پیاز تولید می کند.
وی اطراف ۱۵ هزارمتر مربع باغ خود را برای جلوگیری از ورود حیوانات مزاحم ، حصارکشی کرده که سه هزارمترمربع آن به صورت فنس کشی ست و بقیه هم به دلیل هزینه بالای فنسی کشی ، با ۵۰۰ پایه آهنی و ورقه های حلب کهنه ساختمان و سیم خاردار، محصور شده است. او ۹۰ درصد درآمد باغ را صرف توسعه و هزینه های تولید می کند .
تاکنون چندین فقره وام ۲۰ تا ۵۰ میلیون تومانی با درصد سود ۲۱ ، ۲۵، ۲۶ و ۲۷ درصد از بانکهای مختلف دریافت کرده وهمچنین از صندوق کارآفرینی امید هم ۳۰ میلیون تومان وام ۴ درصدی با بازپرداخت ۴ ساله دریافت کرده است.
همه این تلاشها و پشتکارو عشق به کار و سرمایه گذاری، درحالی صورت می گیرد که این بانوی کارآفرین، درنبود بسیاری از امکانات و زیرساخت های تولید که متولی تمامی آن ، بخش دولتی ست ، بسیاردلشکسته شده . پیگیریهای مختلف اداری ایشان هم تاکنون هیچ نتیجه ای دربرنداشته است.
می گوید: «هر موقع به سمت مسئولان رفتم؛ ناامیدانه برگشتم و باید تنها روی پای خود بایستم».
خانم علیزاده از فقدان آب، برق، جاده دسترسی ، نبود بازاررسمی مطمئن ، عدم قیمت گذاری کارشناسی ، سوء استفاده از برند گل گاو زبان با کیفیت اشکور به دلیل نبود نظارتها و نیز نبود دستگاه خشک کن فندق و گل گاوزبان، تقاوت قیمت گیاهان دارویی و گل گاو زبان و فندق کوهی نسبت به مناطق پایین کوه ، نبود بیمه و وعده های بدون پشتوانه مسئولان و… شکایت دارد و با وجود تمامی این مشکلات زیرساختی ، با چنگ و دندان، باغش را آباد نگه داشته است.
این بانوی کارآفرین که طی ۴ سال متوالی گذشته به عنوان کشاورزپیشرو و نمونه درسطح شهرستان رودسر و استان گیلان مورد تقدیرمسئولان جهاد کشاورزی و فرمانداری قرارگرفت؛ با پشتکار وافر خود توانست با دریافت مجوز، برای تأمین آب زمین تولیدی
خود یک استخر زیرزمینی ( چاه ) به مساحت ۱۲مترمربع (طول و عرض ۴ در۳ متر) با عمق ۵ متر احداث کند.میزان آبگیری این استخربرای ذخیره آب باران و برف ۶۰ مترمکعب است. خانم علیزاده درنظر دارد تا این استخررا با نصب سایه بان، مسقف کند؛ تا آب آن بخارنشود. همچنین درحال عایق کاری این چاه است تا آب آن جذب زمین نشود. این اقدام او، الگویی برای عده ای دیگر از روستائیان منطقه برای تأمین آب کشاورزی شده.
متاسفانه به دلیل نبود امکانات برق رسانی ، استفاده از پمپ و لوله کشی آب ، میسر نیست و آب استخربا یک دستگاه تبدیل که متصل به موتورشخم زن کشاورزی ست، وارد ۴ تانکری می شود که در بالا و وسط زمین قرار داده شده است. این دستگاه تبدیل با بنزین
دستگاه موتورشخم زن کشاورزی ، حالت مکنده به خود می گیرد و آب استخر با یک لوله به سمت تانکرها هدایت می شود. مجموع گنجایش این تانکرها ۸ هزارلیتر است و بدین ترتیب مجموع ذخیره آب به ۶۸ هزارلیترمی رسد.
اما مشکل اینجاست که تانکر فلزی در زیر نور آفتاب ، داغ می شود و آب گرم داخل تانکر، موجب آسیب به گیاهان شده و زمینه قارچ زدگی آنها را فراهم می سازد.
به گفته خانم علیزاده فاصله کابل برقی که ازجاده تا زمین کشاورزی ایشان عبور کرده ۴۰۰ متراست. و با توجه به ارزیابی های انجام شده با G.P.S این فاصله از یک خانه باغی که دارای امکانات برق بوده و دراطراف سلکابن واقع شده تا زمین کشاورزی خانم علیزاده ۲۴۰ متراست.
خانم علیزاده می گوید : اگر برق داشته باشم ؛ نیازی به سمپاشی درمقابل آفت ها ندارم ؛ چراکه می توان با نصب لامپ های کوچک درفاصله های ۵۰ متری و همچنین با استفاده از یک طشت آب ، حشره ها را نابود کرد. اما متأسفانه هیچ حمایتی از من ، نشد.
خانم علیزاده یک اقامتگاه ۱۸ متری هم در زمین کشاورزی خود احداث کرده که به دلیل نبود انشعاب برق، امکان اقامت در آن برای شب ها میسرنیست. مجبور است برای اقامت شب، به فاصله دو کیلومتر از زمین کشاورزی خود در سرای ورسو تا محل خانه روستایی خود درسلکابن سفلی، پیاده روی کند و از این رو باید دو سه ساعت کارخود را زودتر تطیل نماید.
نبود جاده دسترسی به فاصله ۲۴۰ متر از محل زمین تولیدی تا جاده اصلی آسفالته از دیگر موانع مهمی ست که برسر راه تولید این بانوی کشاورز نمونه رودسری قراردارد.نقشه و مجوزهای لازم از سوی منابع طبیعی هم برای احداث جاده خاکی مهیاست. هم اینک به دلیل ماشین رو نبودن این مسیر، محصولات باغ باید بردوش کشیده و حمل شود . خانم علیزاده نمی تواند کود حیوانی مورد نیاز را به دلیل نبود جاده دسترسی، با ماشین به باغ خود حمل کند. با این حال یک سال ، این کار را با کمک کارگر انجام داد که هزینه های آن اصلا به صرفه نیست.
وی با اشاره به سوء استفاده از برند کیفی گل گاوزبان اشکور رودسر تصریح کرد: متأسفانه گل گاو زبان گنبد و بهشهر مازندران که ازلحاظ کیفیت و قیمت ، پایین تر از گل گاوزبانرودسر است با محصول شهرستان ما مخلوط وبه اسم اشکور، بسته بندی و صادر می شود و دراین میانه ، از نظارتها هم خبری نیست.
این کشاورزنمونه رودسری با اشاره به افت قیمت فندق نسبت به سال گذشته به دلیل حجم بالای تولید امسال گفت: قیمت فندق درسال گذشته حدود ۴۰ هزارتومان و امسال ۲۰ هزارتومان بود.
این بانوی گل گاوزبان کار نمونه همچنین می گوید : قیمت واقعی گل گاوزبان باید با توجه به هزینه تولید آن بالای ۲۴۰ هزارتومان و قیمت واقعی فندق هم باید بالای ۳۵ هزارتومان باشد.
تکرار کلید واژه « ما می توانیم » از زبان یک بانوی میانسالی که دارای تحصیلات ابتدایی ست ؛ بسیار قابل تأمل است. یقین و خودباوری او در ادای این عبارت، برای او که اهل کار و عمل است؛ به خوبی قابل احساس است. صحبتهای بی پیرایه و دلنشین این بانوی عاشق کار آنقدر سرشار از فرهیختگی ، رشد و بلوغ فکری، درک عمیق و سطح بالای فرهنگ و نیز باور به ارزشهای ملی ست؛ که شاید کمترین بازنویسی به قلم رسانه ، حجابی ست بر پیکره روح اصیل و حقیقت درد مندی و نهیب بیداری آن.
و صد البته که سخن اهل دل، تنها بر دل و جانهای زنده می نشیند. این سخنان از زبان یک بانوی کشاورزپیشرو و توانمندی است که مدرک تحصیلی آن اول راهنمایی ست و سخنوری و شعاردادن و خودنمایی نمی داند و به کارش هم نمی آید.
می گوید: «دوست داشتم مسئولان زود به زود بیایند کارتولیدی من را بازدید کنند. کار من را ببینند و من را حمایت کنند. من هم کشاورزان دیگر را تشویق کنم که «ما می توانیم ». موقعی که من کارکشاورزی را شروع کردم گفتم من یک سربازم . یک سرباز می رود می جنگد. ما باید اینجا کشورخود را آباد کنیم. من انگار یک مسئولیت دارم. من احتیاجی ندارم که اینجا بمانم و صرفا درآمد داشته باشم. آرمان من این است که به جوانان ثابت کنم که ما می توانیم . اینکه ۳۰ سال درشهر زندگی کردم و برگشتم، یعنی می توانم . پس شما هم می توانید و بیایید کارکنید . بیایید زمین هایی که پدران ما داشتند را زنده نگه دارید . چرا باید شهردیگر بروید؟ یک روستایی نمی تواند برود شهر. به خدا ۳۰ سال درشهرزندگی کردم ؛ انگار داخل قفس بودم. مثل اسارت یک کبوتر درقفس. ولی من درروستای خودممی بالم . افتخارمی کنم به کشاورزی خودم. بعضی وقتها درباغ می نشینم و بر روی گلها دست می کشم و با آنها حرف می زنم. به من می خندند. من خنده هایشان را می بینم. بعضی وقتها بغض می کنم. بعضی وقتها با گیاهان حرف می زنم و گریه می کنم . می گویم ما می توانیم . چرا نباید دست مرا نگیرند؟»
خانم علیزاده ادامه می دهد: «این قدردر ادارات رفت و آمد کردم که دیگر همه مرا می شناسند و بارها شده که در اداره اشک هم ریختم».
«مشکلات منطقه ما خیلی زیاد است. ما زیرنظر مرکز خدمات و ترویج جهاد کشاورزی در روستای «زیاز» هستیم که امکانات آن جوابگوی منطقه ما نیست. ما باید در دهستان شوئیل که متشکل از روستاهای متعدد بسیاری است ، یک مرکز جهاد کشاورزی داشته باشیم.
من از سلکابن بلند می شوم و می آیم جهاد کشاورزی زیاز. تا می خواهم سم یا نهاده بگیرم ؛ می بینم تمام شده. به ما نمی توانند برسند. دیگر از مسئولان نا امید شدم و فقط باید به روی پای خود بایستم».
این بانوی کارآفرین می گوید: «ای کاش درمراسم تجلیل از کشاورزان نمونه ، سه دقیقه به من اجازه می دادند حرف دل کشاورزان را بزنم. ما هرکاری میکنیم برای کشور و وطن خودمان داریم می کنیم. خیلی ها ناامیدند. به دلیل اینکه مسئولان حمایت نمی کنند».
«رهبرما گفته اقتصاد مقاومتی و من دارم انجام می دهم. علیرغم عدم حمایت مسئولان ؛ اما من دارم کارخودم را انجام می دهم . به خدا عقب نشینی نمی کنم. تا روزی که بتوانم با چهاردست و پا حرکت کنم؛ کشاورزی خود را باید ادامه دهم. بعد از خودم باید تحویل
پسرم بدهم. به بچه های خود گفتم اگر زمین کشاورزی را رها کرده و بفروشید، من از شما راضی نیستم. ولی خیلی سخت است که ما هم مشکل تولید و هم مشکل فروش داشته باشیم. به آقای نوبخت با دست خودم نامه را دادم و گفتم من می خواهم صدای تمام اشکوریها باشم. وقتی من رفتم در روستای خود کشاورزی کردم؛ منطقه ما خیلی تغییرکرد. خیلی از جوانان منطقه برگشتند. هدف من الگوسازی برای جوانان است. درروستای ما زمینه کار وجود دارد. بچه های کوه همه آمدند درشهر تهران ، قزوین و کرج. درصورتی که ما آنجا درآمد داریم. ما آنجا می توانیم شغل ایجاد کنیم».
«من برای نماینده شهرستان رودسردکترعباسی سه بار نامه نوشتم.. ۱۰ بار با وی تماس گرفتم و هیچ موقع جواب من را نداد. پیامک دادم جواب من را نداد. با اینکه تقدیرنامه خود را با دست خودش به من داد و گفت خانم علیزاده شما خیلی فعال هستی و زحمت می کشی .
نماینده عزیز؛ آیا شما یک بار کارمن را دیدی ؟ فقط درتلویزیون و شبکه های اجتماعی نگاه می کنم ؛ عنوان می شود نماینده املش و رودسر و چابکسر . انگار اشکورما نماینده ندارد. نماینده ما درد اشکوریها را نمی شنود».
خانم علیزاده روحیه پرسشگری و فرهنگ مطالبه گری را با زبان ساده خود چقدردلنشین بیان می کند: «من دوست دارم یک مسئولی که کمکم می کند بیاید کار من را تحویل بگیرد . بگوید این ۲۰ تومان را به تو دادم ؛ این ۲۰ تومان را کجا خرج کردی؟ اگراین جوری باشد حتما ایران ما گلستان می شود. یعنی باید از ما همیشه سئوال کنند و ما با استدلال پاسخ بدهیم».
کلام پایانی خانم علیزاده بیانگر درک واقعی او نسبت به رمز پیروزی و توسعه کشوراست. آنجا که ادامه می دهد: «اگراحساس مسئولیت داشته باشیم، تمام مشکلات ما حل می شود» .
آری عشق و تعهدی اینگونه ، که باغ یک بانوی کارآفرین عاشق و مسئول را آباد نگه می دارد؛ همان کلید طلایی برای گشایش قفل آبادانی و توسعه کشورماست ؛ که جوشش آن باید در رگ غیرت یکایک مردم و تمامی مسئولان نظام جمهوری اسلامی قلیان داشته باشد.
Friday, 22 November , 2024