حکایتی بسیار زیبا و خواندنی

‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌روزی گرگ‌ها به گله حاج اسماعیل زدند. حاج اسماعیل فریاد کنان از مردم روستا کمک خواست؛ مردم سراسیمه رسیدند و به دنبال گرگ‌ها افتادند.

در این بین یکی از اهالی روستا بنام فریدون که توان ذهنی وفکری کمتری داشت، چاقویی برداشت که گوسفندان زخمی و در حال مرگ را سر ببرد واز حرام شدن آنها جلوگیری کند. فریدون از همان ابتدای گله شروع کرد و اول گوسفندان زخمی را سربرید. بعد به سراغ گوسفندانی رفت که زخم کمتری داشتند، سپس گوسفندانی که ترسیده بودند را، و همینطور با سرعت داشت بقیه گله را سر می‌برید…!

حاج اسماعیل که اوضاع را اینگونه دید، وحشت زده فریاد زد:
ایها الناس… ایها الناس… گرگها را رها کنید.
بیایید فریدون را بگیرید که خانه خرابمان کرد…!

روزگار امروز مردم گیلان، حکایت مردم همان روستا است.

هر چه سریعتر باید حریم ۶۰ متر دریا را رها کرده و مراقب مسئولین استان عزیزمان باشیم.
آنقدری که در این سالهای گذشته مدیران سرمایه‌های این استان (شن و ماسه ،کارخانه ها ،منابع طبیعی ،تغییر کابری اراضی و….)را به شکل قانون به غارت بردند، دشمنان ما موفق به غارت و چپاول این مملکت نشده‌اند!
بهتر است جناب رئیس جمهور محترم ، وزیر محترم کشور یا نمایندگان تام الاختیار خود را برای بررسی بیشتر به استان روانه بفرمایند و یک نظارتی بر عزل و نصب ها نمایند.
حریم دریا با مدیران جهادی بازگشایی میشود و نیاز نیست معاون شما تشریف بیاورند تا ساحل آزاد کنند.
امروز مشکل کشور مدیریت است که نیاز به نیروی انسانی پاکدست دارد! با دستمال کثیف نمی شودشیشه را پاک کرد! دریا گاهی خروشان میشود همه نا پاکیها را از خود دور می کند!
مواظب انسانهای چاپلوس در مدیریت استان باشید.

سید تقی موسویان