صفیر گیلان/زلیخا صفری ؛امروزه توسعه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در دهکده جهانی از مرزهای شهری پا فراتر نهاده و اتصال به فضای مجازی در برخی از روستاهای بالای ۱۰ خانوار این استان به هدیه ای از جنس تدبیر و امید برای روستانشینان تبدیل شده است اما در میان هیاهوی فضای مجازی که چشم و گوش  هر جوان روستایی را به خدمات دولت تدبیر و امید در استان شنوا و بینا می کند جای عدالت اجتماعی در میان کودکان و جوانان مدارس روستایی شفت در زنگ چهل سالگی انقلاب کجاست؟!

مهمترین دلیل ضرورت اقدام دولت در عرصه اجتماع، تحقق عدالت اجتماعی است.

صبح امروز هم زمان با سراسر کشور و به یاد ورود حضرت امام خمینی (ره) به کشور رأس ساعت ۹:۳۳ «زنگ انقلاب» در مدارس شهری و روستایی استان گیلان طنین انداز شد.

مراسم نمادین و مرکزی این برنامه در شهر رشت با حضور استاندار گیلان و مدیران آموزش و پرورش، برگزار شد و دانش آموزان ضمن گرفتن جشن آغاز دهه فجر چهلمین سال انقلاب، با آرمان های شهدا، انقلاب، نظام و رهبر بزرگوار انقلاب، تجدید میثاق کردند  و این حرکت در فضای مجازی که جهان را به دهکده کوچک تبدیل کرد  به سمع و نظر کودکان روستاها نیز رسید.

اما در این میان کودکان و جوانانی نیز بودند در مدارس گیلان که به عنوان دانش آموزان این مرز و بوم و آینده سازان ایران اسلامی حق و حقوقی داشتند که کمتر دیده شدند.

باید بگویم شهرستان شفت از جمله شهرهای استان است که بیشتر بافت جمعیت آن روستا نشین و در واقع وسعت اصلی شهرستان به روستایی بودنش ختم می شود و از شهرستانهای محروم به حساب می اید .

علارغم تلاشهای فراوان مسئولان تراز اول شهرستان به ویژه فرماندار محترم منطقه که با درخواست های مکرر خود پای مسئولان استانی و کشوری را به شهرستان کشانده  تا امروز نتوانسته به حداقل امکانات و انچه جز توسعه اولیه هر شهری محسوب می شود برسد و خدمات رفاحی و توسعه ای در این شهرستان اندک است.

روستاهای شهرستان شفت علارغم دارا بودن طبیعت بکر و دیدنی با جاذبه های بالای گرشگری بسیار ناشناخته است و در واقع نبود امکانات زیر بنایی اولیه یکی از دلایل مقفول ماندن منطقه در توسعه  است.

لاسک روستایی زیبا و تاریخی از توابع دهستان چوبر است که در مختصات جغرافیایی ۴۹ دقیقه و ۲۴ ثانیه طول جغرافیایی و  ۳۷ دقیقه و ۳ ثانیه عرض جغرافیایی می باشد و ارتفاع آن ۱۷۰ متر از سطح دریا می باشد.

این روستا در مسیر جاده چوبر به امامزاده ابراهیم قرار دارد و دارای چشم اندازی بسیار زیبا با رودخانه های خروشان و پر آب می باشد.

لاسک روستایی کوهپایه ای است و گویش مردم آن تالشی است. رودخانه امامزاده ابراهیم از میان این روستا و رودخانه کیش خاله از جنوب آن می گذرد.

کوه کرمه خانی در جنوب غربی و کوه ژایه در جنوب لاسک قرار دارد و  شغل بیشتر  مردم لاسک کشاورزی ، دامداری ، پرورش زنبور عسل و پرورش کرم ابریشم است.

از فراورده های آن می توان برنج ، ابریشم ، چای ، عسل و لبنیات را نام برد. لاسک از محله های ، بالا محله ، پایین محله ، سانینگاه  و ملیلاب تشکیل یافته است.

مردم لاسک همواره در مبارزات فرهنگی – سیاسی منطقه مشارکت داشته اندلازم به ذکر است که لاسک دارای پیشینه تاریخی بوده که تاریخچه آن به قرن سوم بر می گردد.

روستای لاسک دارای  طبیعت زیباست که در تمام فصول سال برای هر بیننده نقشی جذاب را بازی می کند و زمستان و بهارش و تابستان و پاییزش همه رنگ و بو و عشق است.

در این میان کودکان و جوانان روستای لاسک که برخی  از میان مشکلات منطقه با کسب مدارج علمی در هیئت های علمی دانشگاها ی سر شناس کشور حضور دارند می تواند  بیانگر این ادعا باشد که ما نیز  علارغم کمبودها می توانیم.

در ورود به روستای لاسک و در اولین ساعات صبح که سرمای بهمن ما بر جان آدمی می نشیند و تو را تا سرد ترین نقاط می برد دیدن مادران روستا که تلاش را از اولین ساعات صبح یک نماد برای زن روستایی و مادر می دانند خالی از لطف نیست.

دیدن قفل سنگین و زنگ زده بر درب مجتمع آموزشی و پرورشی شهید همت لاسک و دبیرستان پسرانه شهید رضاپور لاسک با تمام قدرت دست و زبانت را می بندد  تا نتوانی از این همه بی تدبیری و یا بی توجهی بنویسی که چرا علارغم اینکه فضاهای آموزشی در برخی مناطق با انگیزه بالا ساخته و مجهز می شوند و  علم و دانش با هزینه هنگفت به دانش آموز خورانده می شود چرا اینجا از هیچ تدبیری برای انان که علاقمندند تا علم بیاموزند خبری نیست و این در حالی ست که نام شهید همت ما را به یاد این معلم عزیز که تربیت آموحته تربیت معلم بود و همه از رشادت و شهامتش می گفتند و اکنون نیز نامش زنده و جاوید است می اندازد و مدرسه ای که به علت غیر قابل مصرف بودن قفل تخریبی را حمل می کند .

با گفتگو با مادران منطقه که تمام تقاضایشان فقط گاز رسانی بود خداحافظی و به نقطه بالادست رفتیم.

در کنار مدرسه چند منظوره که دانش آموزان مدارس بسته شده به اینجا انتقال یافتند رفتیم دبستان شهید آیت اله غفاری کلوان که  در سال ۱۳۵۲ تاسیس شده است و  امروز اگر چه نام دبستان را یدک می کشد ولی دانش آموزان پایه ابتدایی به شکل مختلط و متوسط و دبیرستانی را در خود جای داده استو حدودا نزدیک ۵۰ دانش آموز و ابتدایی مختلط و دبیرستان پسرانه با شیفت ثابت صبح هستیم.

در ورودمان  با خوش آمد گویی مدیر مهربان  و معلمانی مواجه شدیم که سالها تجربه را در چهره داشتند تجربه با کودکان محروم منطقه و اینکه در راه آموختن علم به جوانان هیچ کوتاهی نباید داشت حتی اگر با مشکلات زیاد مواجه باشید.

از دیدن مدرسه اگر چه جا خوردم ولی کاملا مدرسه بنده را به سالهای ۵۹ و ۶۰ برد که خود نیز در چنین مدرسه ای درس خوانده بودم.

بوی نم کلاس ، بوی تند نفت،سردی دیوارها ،پریدن رنگ دیوار،بی رنگ بودن حروف الفباو نوشته های روی تابلو و لوله های تو در توی بخاریهای قدیمی و نفتی و بهتر از همه سرمای سرد که بر تمام فضا غلبه داشت تو را مصمم می کرد که بیشتر دقت کنی و انجا که ناخودآگاه چشمت به نوشته تابلو می افتد.

اگر چه سرزده و بدون هماهنگی رفته بودم و انتظار روبرو شدن با این صحنه ها را نداشتم زیرا این مدرسه در زلزله سال ۶۸ زمانی که مدارس تخریب شده بودند توسط شرکتی  در سال ۶۹ به شکل پیش ساخته شد دوباره ساخته شده است  و امروز نقش یک آموزشگاه مختلط را بازی می کند

در کلاسها ورود کردیم البته با اجازه گرفتن از مدیر و معلمان عزیز و دانش آموزان مهربان و اینکه بنده را ببخشند چون بدون اطلاع قبلی و هماهنگی به کلاسها رفتیم .

شایان ذکر است که این مدرسه از جمله مدارسی است که سرپرست فعلی آموزش و پرورش شهرستان شفت در سالهای گذشته در همین مدرس به عنوان معلم تدریس داشتند.

در کلاسی که بوی تند نفت و بد سوختن بخاری نفس کشیدن را سخت تر می کرد  از دانش آموزان پرسیدم از دولت تدبیر و امید چه می خواهید؟؟؟ و تنها  یک جواب ، “فقط گاز”زیرا ما در ساعات اولیه صبح که به مدرسه می آییم ساعت اول ما کلا” باطل می شود چون بوی نفت و دود بخاری حال ما را بد می کند و تا کلاس گرم شود زنگ دوم فرا می رسد و این خوب نیست چون ما روستایی هستیم و صبح پیاده تا مدرسه می ایم و با نفس کشیدن در هوای پاک کوهستانبا ورود به کلاس حالمان بد می شود و فقط باید چشم خود را ببندیم.

البته باید بگویم دیدن بخاریهای قدیمی نفتی و زنگ زده با لوله های غیر استاندارد تمام کلاس را تیره سیاه کرده و دانش آموزان مجبورند برای تنفس در این سرما پنجره ها را نیز باز کنند.

اما چیزی که بیشتر بنده را آزار داد نیمکت های مدرسه بود شاید مسئولان حوزه آموزش و پرورش گیلان نیاز است بیشتر ورود کنند که اگر رساندن گرما به این مدارس به دلایلی از دستشان خارج است حداقل میز و نیمکت خوبی را برای این جوانان فراهم کنند.

شما در تصویر ببینید کلاسهای سرد و بی رنگ را با نیمکت های کهنه و آهنی گذشته های دور در حالی که امروز ما در افتتاح مدارس و بازدید از مدارس به عنوان  رسانه  که همراه با مسئولان هستم می بینم که برای دانش آموزان چه فضا هایی مهیا ست  ولی اینجا انگار همه دست در دست همه دادند تا هر چه بی عدالتی است برای این دانش آموزان باشد.

دانش آموزی در حین عکس گرفتن از نیمکت به سختی بلند شد و گفت: از من عکس بگیر که  نمی توانم به راحتی بنشینم و بلند شوم چون این میز و نیمکت برای ماها که جوان هستیم نیست.

و معلم عزیز که گفت: به عشق این جوانان از رشت می ایم و امیدوارم که بتوانم خدمت ناچیزی به جوانان این دیار داشته باشم و افراد در عرصه مختلف مسئولیت دارند و ما در عرصه آموزش مسئولیت و متعهد هستیم علارغم کمبود امکانات  بچه ها ی استعداد و مهارت و تلاش بیشتری نسبت به مدارس برخوردار دارند و من معلم فلسفه منطق و معارف اسلامی هستم.

وی افزود:ما به عنوان یک سرباز  در عرصه علمی و فرهنگی هستیم و حیف است امکانات به اینجا نرسد و ما شاهد اتفاقات در حوزه بخاری نفتی بودیم و امروز که امکانات هست بهتر به این مناطق هم رسیدگی شود.

با همراهی مدیر درب کلاسی که صدای معلم بلند بود رفتیم و انجا نیز یک معذرت خواهی و اینکه چند عکس بگیریم اما صدای رسای معلم فلسفه و منطق ما را به سمت تابلوی کلاس و  نوشته  روی تابلو و بخاری نفتی برد.

بر تابلوی کلاس عدالت اجتماعی نقش بسته بود و من بی اختیار گفتم عدالت اجتماعی !!!چه کلمه زیبایی  و من دنبال این کلمات بودم،و معلم حاضر در کلاس که از همان روستا بود با لهجه زیبای تالشی از دانش آموزان خواست تا سکوت را رعایت کنند و این سادگی بسیار زیبا و دلنشین بود.

معلم گفت:به یقین بگویم اگر این عدالت اجتماعی برقرار شود من مطمئن هستم که ما از میان دانش آموزان این کلاس و این روستا و روستاهای دیگر بهترین ها را برای بخش های عمرانی،فرهنگی و ورزشی جامعه خواهیم داشت و اگر حتی دست اندر کاران حوزه ورزش فقط قطره ای از اعتبارات و بودجه های ورزش را برای شناسایی استعدادهای ورزشی در روستاها هزینه کنند من مطمئن هستم که ما در ورزش جزء بهترین ها در جهان خواهیم بود به شرطی که استعدادها در روستاها شناخته شوند.

البته پاسخ جوانان  این مرکز آموزشی در مورد شغلی که در آینده دنبال می کنند؟قاضی،معلم،پلیس!!! که خود جای تامل داشت.

از تمام نگاه کودکان و جوانان عزیز و مهربان این مدرسه دریافتم که چه قدر دیر به چنین منطقه ای  که نیازمند حمایت رسانه ها بوده ورود کردم اگر چه خوشحالم که امروز علارغم اینکه زنگ انقلاب با حضور مسئولان در مدارس نواخته شد همراه هیچ مسئولی نبودم و هیچ تصویری نگرفتم تا شاید با این گزارش بتوانم سهم کودکان روستایی را در بخش عدالت اجتماعی از مسئولان خواستار شوم.

من نمی دانم و برایم مهم نیست که در حوزه قوانین این نهاد ورود کنم اما حق این جوانان را از نظام و مسئولان  از نگاه رسانه خواستارم چون آنها از من خواستند  و چون  فضای مجازی فرصتی به انها می دهد تا  خبرهای ما را دنبال کنند لذا بر خود وظیفه می دانم که من نیز حامی انها باشم .

ظرفیت بی نظیر بند «ق» قانون بودجه برای گازرسانی به روستاها کجاست

بسیاری از روستاهای  که روزگاری فاقد امکانات زیربنایی شامل آب،  گاز،برق و راه بود امروزه با برخورداری از گاز طبیعی و حتی زیرساخت های ارتباطی نماد توجه مسئولان نظام اسلامی به مناطق محروم به شمار می رود.

پس از ابلاغ بند «ق» تبصره دو قانون بودجه سال ۹۳ از سوی دولت تدبیر و امید به وزارت نفت، طرحهای گازرسانی به روستاهای بالای ۲۰ خانوار کشور در دستور کار شرکت ملی گاز ایران قرار گرفت.