صفیر گیلان؛سردار بایرامی با بیان اینکه وقتی مرآت به شهادت رسید سردارخوشسیرت در کنار مرآت دراز به دراز افتاد و زیر گوشش با گریه حرفهایی زد، گفت: وقتی شهید مرآت برای تشیع فرستادیم، به ساعت هم نکشید که سردار خوشسیرت هم شهید شد.
به گزارش خبرنگار صفیر گیلان از فومن ، ششم تیرماه سالروز شهادت سردار مجید مرآت فرمانده دلاور گردان حضرت ابولفضل(ع) است.
سردار شهید مجید مرآت حقّی فرزند محمد به سال ۱۳۴۱ در شهر فومندر خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود و پس از گذران دوره کودکی، وارد مدرسه شد و تا أخذ دیپلم را طی کرد.
در زمان اوج درگیری انقلاب که مصادف بود با سن جوانی او، به مبارزه با رژیم ستمشاهی برخواست و با فعالیتهایی که در اینزمینه داشت، یکبار دستگیر و روانهی زندان شد.
وداع یکساعته سرداران شهید خوشسیرت و مرآت
سردار بایرامی با بیان اینکه سردار مجید مرآت از بچه های قدیمی دوران دفاع مقدس بود، اظهار کرد: چون او بیشتر دوران جنگ در جبهه ها بود.
عباس بایرامی افزود: سردار مرآت در اخلاق و رفتار و آرامش و سادگی حرفها برای گفتن داشت و بنده با ایشان از طریق شهید خوش سیرت آشنا شدم چون همه بچه های جنگ و جبهه مرآت را میشناحتند و من نیز خیلی دوست داشتم ایشان را ببینم وقتی او را دیدم مجذوب اخلاقش شدم.
سردار بایرامی با بیان اینکه سردار شهید تک بود بسیار فقیر و ساده بود، گفت: قبل از شهادتش در منطقه ماووت ایشان را دیدم وی گفت وقتی مرآت به شهادت رسید شهید خوش سیرت وبچه ها او را در پتو گذاشتند و داخل تویتا بردند سردار خوش سیرت در کنار مرآت دراز به دراز افتاد و در زیر گوشش با گریه حرفهایی گفت.
بایرامی تصریح کرد: وقتی شهید مرآت برای تشیع فرستادیم پشت جبهه شاید باورتان نشود که به ساعت هم نکشید که سردار خوش سیرت به شهادت رسید و ما همه در وداع با این شهدا و اینکه خوش سیرت چه در گوش شهید مرآت گفت متعجب ماندیم و من امروز از این شهدا می خواهم که شفاعت ما را بکنند.
سردار شهید مرآت و مبارزه با ضد انقلاب در مریوان
همرزم سردار شهید مرآت نیز در گفت وگو با خبرنگار ما ، اظهار کرد: به همراه سه نفر از دوستانم به مریوان اعزام شدیم و من به گردان خیبر رفتم بقیه به پادگانها من آنجا با شهید مجید مرآت آشنا شدم شهید مرآت به عنوان فرمانده گردان عملیات و همه کاره گردان بود.
هادی فاضلنیا افزود: این گردان از برادران ارتشی و بسیجی و پاسداران بود، شاید باورتان نشود به من نیز طبق تخصص مسئولیتی دادند و من به عینه می دیدم که بچه های فومن در این گردان نه احساس غربت و نه دلتنگی میکردند.
وی گفت: در یکی از روزها که در حیاط مشغول بازی فوتبال بودیم خبر رسید که در ورودی شهر که معروف به سه راهی حزب الله بود ضد انقلاب کمین کرده و بسیاری از نیروها را کشته در این لحظه مرآت بچه ها را جمع کرد و به طرف محل درگیری رفتیم صحنه بسیار ناراحت کننده را دیدیم بسیاری از نظامیان ارزشی کشته شده بودند این صحنه به حدی ناراحت کننده بود که بچه ها رنگ در صورت نداشتند و ما مجروحان را به مریوان به بیمارستان منتقل کردیم.
همرزم سردار شهید مرآت تصریح کرد: در این زمان ضد انقلابیون فرار کردند درهمان شب به طرف روستای کرگبان محل استقرار ضد انقلابیون رفتیم و دو گروه شدیم که گروهی به فرماندهی مجید مرآت بودیم و در بالای تپه تا صبح با آنها درگیر بودیم ودر صبح ناچار به عقب نشینی شدیم.
فاضلنیا گفت: باید بگویم که ما از این عملیاتها زیاد داشتیم و محور این عملیات سردار شهید مرآت بود و شهید مجید مرآت فردی شجاع و نترس با تقوا و خوش اخلاق بود و با ارامش همه بچه ها را دور هم جمع می کرد و بچه های این گردان هیچ اختلاف با هم نداشتند وبرای جنگیدن با ضد انقلاب سبقت میگرفتند.
وی تصریح کرد: آنهایی که مثل بنده مرآت را می شناختند و از نزدیک او را دیده بودند به درستی گفتارم صحه می گذارند و من امید وارم که یادش و راهش همیشه پر رهرو باشد زیرا چنین سردارانی مثل مرآت بودند که ما ۸ سال مقاومت کردیم و پیروز شدیم.
زندگینامه سردار شهید مرآت
سردار شهید مجید مرآت حقّی فرزند محمد به سال ۱۳۴۱ در شهر فومندر خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود و پس از گذران دوره کودکی، وارد مدرسه شد و تا أخذ دیپلم را طی کرد.
در زمان اوج درگیری انقلاب که مصادف بود با سن جوانی او، به مبارزه با رژیم ستمشاهی برخواست و با فعالیتهایی که در اینزمینه داشت، یکبار دستگیر و روانهی زندان شد.
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، همتی چشمگیر در دفاع از آرمانهای انقلاب داشت و باهر فعالیت ضدانقلابی، به شدت برخورد میکرد.
با شروع جنگ تحمیلی، با پاسخگویی به ندایامام امت راهی مناطق جنگی شد و در منطقه غرب کشور مستقر شد. پس از مدتی مبارزه و نبرد،در سال ۱۳۶۱ روانهی مریوان گردید و در گردان «جندالله» آنجا به خدمت پرداخت.
نخستفرماندهی عملیات گردان و سپس فرماندهی کل آن گردان را عهده دار شد که در این راستا، آزادساختن روستاهای متعددی که حزب کومله و همچنین حزب دمکرات کردستان بهاشتغال خود درآورده بودند، حاصل آن ایام است.
در سال ۱۳۶۴ در ادامه حضورش در غرب، فرماندهی محور دزلی از توابع مریوان که علاوه بر دارابودن گردانهای عملیاتی، محل استقرار نیروهای پدافندی نیز بود را برعهده گرفت و تا اواخر سال۱۳۶۵ در این مسئولیت باقی بود.
پس از این برای مدت کوتاهی، عازم مناطق جنوب شد و این بار فرماندهی گردان حضرتابوالفضل(ع) را برعهده گرفت که موجی از خوشحالی را در دل رزمندگان اینگردان برانگیخت.
بعد از چندماه، به گردان تحت فرمان ایشان، ماموریت انجام عملیات نصر ۴ در منطقهی ماووت عراق داده شد و این در واقع ، آخرین سفر او بود.
این شهید والامقام پس از رشادتها و دلاوریهای بسیار در مناطق مختلف جنگی، در ششم تیر ۱۳۶۶ در این عملیات، بر اثر اصابتترکش در ناحیه سر و سینه، به مقام والای شهادت دست یافت و آسمانی شد و پیکرش بعداز تشیع باشکوه درگلزار شهدای فومن به خاک سپرده شد.
در بخشی از وصیت نامهاش میخوانیم: «خدایا در حد توان سعی کردم در راه تو و برای تو کشته شوم هر چند تقصیر و گناه زیاد داشتم اما امیدم به الطاف و فضل توست که مطمئنا” میدانم بیشتر از گناهانم می باشد .همیشه دعایم این بود که بار پروردگارا! منهم جزء شهداء باشم و مرگم را خداوند به راهش قرار دهد».
گزارش از: زلیخا صفری راسته کناری
Friday, 22 November , 2024