صفیر گیلان از فومن ؛در پی درخواست مردمی مبنی بر شرایط جسمی آقای عزیز نوروزی پور (عزیز جنگلی) که سالها فاقد سرپناه بوده و سالیان زیادی در غار زندگی می کرد ، جهت جلوگیری از هرگونه آسیب های اجتماعی ، دادستان محترم عمومی و انقلاب شهرستان فومن دستور نگهداری وی را در یکی از مراکز نگهداری بهزیستی استان صادر نمود.
به گزارش خبرنگار صفیر گیلان از فومن ؛در پی درخواست مردمی مبنی بر شرایط جسمی آقای عزیز نوروزی پور (عزیز جنگلی) که سالها فاقد سرپناه بوده و سالیان زیادی در غار زندگی می کرد ، جهت جلوگیری از هرگونه آسیب های اجتماعی ، دادستان محترم عمومی و انقلاب شهرستان فومن دستور نگهداری وی را در یکی از مراکز نگهداری بهزیستی استان صادر نمود.
عزیز غار نشین متولد ۱۲ آذر ۱۳۲۰ در روستای جیرده دهستان آلیان بخش سردار جنگل شهرستان فومن می باشد.
به گزارش خبرنگار صفیر گیلان از فومن, عزیز به گفته خودش ۴ کلاس درس خوانده و سالهاست که در دل جنگل و در غار زندگی میکرد. البته عزیز به علت ریزش قسمتی از غار سنگی مدتی است در کلبه چوبی در کنار اتش حاصل از هیزم جنگلی روزگار می گذراند و هر روز به روستا برای تهیه نان از کوه پایین می آید.
وی هرروز پیاده روی میکند و به روستاهای سه سار-تطف رود الیان-تطف-گوراب زرمیخ- سرمیزنم و نان و ماست تهیه میکند البته مردم منطقه و شورا و دهیار رهگذران نیز عزیز را از نعمتهای الهی بی نصیب نگذاشته و هر کسی چیزی در دست عزیز می گذارد و این است که خورجین عزیز که با چوب بر پشتش تکیه زده همهیشه پر از آذوقه است.
مرد غارنشین شهرستان فومن معروف به عزیز جنگلی پس از ۵۵ سال زندگی در غار در تاریخ ۱۸ آبان ۱۳۹۵ به همت گروه سرشماری شهرستان و با حضور خبرنگار این رسانه سرشماری شد. این مرد در این سالها به تنهایی در غار زندگی میکرد و در حالی که اهالی روستای «سه سار» برای او کلبهای در جنگل ساختهاند، حاضر به زندگی در این کلبه شده است و از غار می هراسد..
«عزیز» غار نشین فومن که امروز در سن ۸۰ سالگی بسر می برد ساله به خاطر شکست در عشق، سر به کوه گذاشت و دیگر به روستا بازنگشت. مرد غارنشین درباره داستان زندگیاش میگوید:
هفت ساله بودم که مادرم فوت کرد. چهار سال بعد هم پدرم فوت کرد و مکتب را رها کردم و مشغول کار شدم تا اینکه شکست عشقی مرا غارنشین کرد.
درباره دلیل شکست عشقی او دو روایت وجود دارد. خود عزیز میگوید، ۲۰ ساله بودم که عاشق دختری به نام «نگار» شدم. هر روز در مسیر او مینشستم. نگار بسیار زیبا بود و هر کسی او را میدید عاشقش میشد. من اگر یک روز نگار را نمیدیدم دیوانه میشدم. او هر روز با اسبش به کنار چشمه میآمد به همین خاطر من هم در کنار چشمه منتظرش میماندم. یک بار به خواستگاری نگار رفتم اما چون پدر و مادر نداشتم، او را به من ندادند. نگار یک روز از روی اسب افتاد و مرد. بعد از مرگ «نگار» زندگی در روستا برایم خیلی سخت بود؛ به همین خاطر بیهدف به طرف جنگل رفتم. پس از چند روز سرگردانی غار کوچکی را پیدا کردم و تصمیم گرفتم در آنجا زندگی کنم.
اما اهالی داستان دیگری را تعریف میکنند و معتقدند پدر نگار کدخدای روستا بوده و نمیخواسته دخترش را به عزیز بدهد، به همین خاطر او را به عقد مرد دیگری درآورده و به دروغ به عزیز گفته که دخترش فوت کرده است.
عزیز سواد خواندن و نوشتن دارد و تا کلاسچهارم درس خوانده است. حافظهای قوی دارد و گاهی برای نگار شعر مینویسد. «نگار نازنینم مست و طناز / به سوی من بیا باز» این بیتی است که در وصف نگار سروده و آن را زمزمه میکند.
او به زندگی در جنگل عادت کرده و علاقه به بازگشت به روستا ندارد. پیرمرد از ماشین و موتور میترسد و با دیدن آنها به سمت جنگل فرار میکند. روستائیان میگویند یک بار با موتور در جاده جنگلی تصادف کرده و این حادثه باعث وحشت او از ماشین و موتور شده است.
عزیز درباره غذای خود میگوید:
از غذای گرم بدم میآید و میوه درختان و ماست میخورم. عاشق نوشابه هستم و مردم روستا به من نوشابه و ماست میدهند. به این زندگی عادت کردهام و نمیخواهم دیگر به روستا برگردم. روزها در جنگل میگردم و ظهرها کنار درختان زیر آفتاب میخوابم. با حیوانات جنگل دوست هستم و از آنها نمیترسم. اهالی روستا به من لباس دادهاند تا سرما نخورم.
عزیز ۲۰ سال قبل تصادف کرد و اهالی وقتی وضعیتش را دیدند او را به درمانگاه بردند که در آنجا پرستاران وی را حمام کردند. بعد از آن دیگر به حمام نرفت. مرد جنگلی درباره شستن خود گفت:
گاهی در رودخانه خودم را میشویم اما چون همیشه زیر آفتاب هستم بیمار و کثیف نمیشوم.
طی سالهای اخیر مسئولان شهر فومن و اهالی به او کمک کرده و مراقبش هستند اما عزیز غدهای بزرگ در گردنش دارد که سالهاست این مهمان ناخوانده را تحمل میکند.
شاید باورتان نشود تمام و تنها آرزوی او داشتن یک تفنگ سرپر است و میگوید که اگر تفنگ سرپر داشته باشم، با آن به کسی شلیک نمیکنم.
تنظیم/زلیخا صفری راسته کناری
Wednesday, 27 November , 2024