به گزارش صفیر گیلان؛حلیمه جعفرپور نصیرمحله دختری نابینا از روستای لپوندان شهرستان شفت است، هر چند که چشم هایش بوی محرومیت این دیار را فریاد می زند، اما وقتی با وی همکلام میشوی سخت کوشی و پشتکار مثل زدنی اش در ذهن آدم آن گلی را تداعی می کند که بر تخته سنگی وسط کوهستان […]

به گزارش صفیر گیلان؛حلیمه جعفرپور نصیرمحله دختری نابینا از روستای لپوندان شهرستان شفت است، هر چند که چشم هایش بوی محرومیت این دیار را فریاد می زند، اما وقتی با وی همکلام میشوی سخت کوشی و پشتکار مثل زدنی اش در ذهن آدم آن گلی را تداعی می کند که بر تخته سنگی وسط کوهستان رویده است.
به گزارش صبح شفت، حلیمه جعفرپور نصیرمحله دختری نابینا از روستای لپوندان شهرستان شفت است، هر چند که چشم هایش بوی محرومیت این دیار را فریاد می زند، اما وقتی با وی همکلام میشوی سخت کوشی و پشتکار مثل زدنی اش در ذهن آدم آن گلی را تداعی می کند که بر تخته سنگی وسط کوهستان رویده است…
حلیمه جعفرپور نصیرمحله  در رابطه با میزان تحصیلاتش، گفت: دانشجوی دکتری رشته تاریخ و تمدن اسلامی در دانشگاه تهران هستم و از سن چهارده سالگی بیناییم را از دست داده ام اما به لطف حضرت حق و با تلاش بسیار در این مسیر دشوار گام های بلند برداشتم و اندازه خودم موفق هستم.
وی افزود: از سال ۱۳۸۵ به منظور تحصیلات عالی دانشگاهی در تهران زندگی می کنم، دوره کارشناسی را در دانشگاه الزهرا(س) گذراندم و کارشناسی ارشد و دکتری را در دانشگاه تهران مشغول تحصیل هستم.
وی باداشاره به علت نابینا شدنش، گفت: این اتفاق به دلیل بیماری رقم خورد تومور داشتم و پس از جراحی بیناییم را از دست دادم، تومور جای حساسی بود اگر چه که اون موقع هم امکانات پزشکی به شکل امروز نبود ولی حتما تقدیر من اینگونه نوشته شده است.
این بانوی موفق شفتی ادامه دا: چند ماه پیش از پروپوزالم دفاع کردم و الان بر رساله دکترایم کار می کنم و همزمان دانشگاه الزهرا (س) هم تدریس می کنم.
وی به اشنایی اش با شعر و ادب نیزاشاره کرد و گفت: کتاب شعرم با عنوان “دختر باران” سال گذشته توسط انتشارات آثار فکر در تهران منتشر شد، علاوه بر این کارهایی مثل مقاله نویسی و کارهای پژوهشی نیز انجام می دهم.
جعفرپور افزود: سعی کردم دانشجویی فعال و پرتلاش باشم و با وجود سختی های زیاد در این مسیر پر پیچ و خم همیشه همگام با دانشجویان بینا و خیلی وقت ها جلوتر از آنها حرکت کرده ام.
وی ادامه داد: من با رتبه ۷ وارد دوره کارشناسی ارشد شدم و در سال ۹۱ دانشجوی نمونه دانشگاه تهران بودم و به عنوان استعداد درخشان دانشگاه تهران در دوره دکتری پذیرفته شدم در پایان از محبت و حمایت خانواده خوبم به ویژه پدر مهربانم بی نهایت سپاسگزارم که در همه حال در کنارم بوده اند.