به گزارش صفیر گیلان، این روزنامه نوشت:«در روزهایی که قیمت ارز به شکل تلخ و ترساننده‌ای اوج گرفته بود، اسحاق جهانگیری به میدان آمد و پس از ساعت‌ها کار کارشناسی با اقتصاددان دولتی و غیردولتی برای دلار قیمت مشخصی را طرح کرد و با این کار موجب ثبات در بازار ارز شد. این خبر […]

 

 به گزارش صفیر گیلان، این روزنامه نوشت:«در روزهایی که قیمت ارز به شکل تلخ و ترساننده‌ای اوج گرفته بود، اسحاق جهانگیری به میدان آمد و پس از ساعت‌ها کار کارشناسی با اقتصاددان دولتی و غیردولتی برای دلار قیمت مشخصی را طرح کرد و با این کار موجب ثبات در بازار ارز شد. این خبر همان روزها مثل آب سردی بر حرارت دلار، شتاب بازار را گرفت و تا حد زیادی از نظر روانی موجب آرامش مردم شد. اما به همان اندازه آگاهان سیاسی حیرت زده برجا مانده بودند که چرا چنین تصمیمی گرفته می‌شود وقتی بازار سازوکارهای خود را بر هر بخشنامه‌ای تحمیل می‌کند؟ آیا معاون اول رئیس جمهور چنین چیزی را پیش بینی کرده است؟ آیا تصمیمی که حتی برخی چهره‌های اقتصادی دولت هم به چالاکی از کنار آن گذشتند و با لبخند و سر تکان دادن، در دایره اقتضای گفتار نماندند، می‌تواند به صرف گفتن، اجرا شود و آیا اسحاق جهانگیری،‌ مرد سرد و گرم چشیده دولت و چهره موثر دستیابی‌های اقتصادی کلان دولت یازدهم این را نمی‌داند؟ سوال‌ها آرام آرام راه خود را باز می‌کند و بی‌آنکه نیازی به پاسخ‌های روشن و صریح باشد، به بخش‌ها و لایه‌های مبهم اشاره دارد. آیا مطرح شدن این موضوع توسط معاون اول و عدم حمایت لازم از سوی چهره‌های اقتصادی هدفی دیگر داشته است؟ آیا در پس سکوت، قصد نهایی خراب کردن وجهه سنجیده و موثر جهانگیری بوده است؟ چگونه ممکن است کسانی از اسحاق جهانگیری برای پیشبرد برنامه‌های خود استفاده کنند و او را کنار بگذارند؟ اگر حتی چنین احتمالی وجود داشته باشد، یک عنصر مهم در آن نادیده گرفته شده است؛ خود جهانگیری.»